خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

کدوم شعر به دلت نشست!؟

  • از ماه تا پروانگی

    رای: 1 25.0%
  • سراب

    رای: 0 0.0%
  • وصال

    رای: 2 50.0%
  • شهر کبود

    رای: 0 0.0%
  • مرا بنگر

    رای: 1 25.0%
  • پالیز

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    4

_nazanin_

شاعر آزمایشی
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/1/24
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
773
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
4 روز 11 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خدا
نام مجموعه: قسم به خرمن گیسوانت
ژانر: عاشقانه، تراژدی

شاعر: نازنین هاشمی نسب کاربر انجمن رمان ۹۸
ویراستار: Whisper
سطح: شاعرانه
مقدمه:

من آن نیلوفرِ تنهای مرداب
تو آن مرداب سهمگینِ داستان‌ها

من گلی سرزنده و شاد
تو آن هرزی که زد تیشه بر جان

من بال و پَر پروانه بودم
تو تیری کشنده بر جانِ آن بال

من آن جنگلِ پرمهر و لبالب زندگانی
تو آن آتش که سوزاند هستی‌اش را

من آن اَبر سپیدِ آسمان‌ها
توآن شب که رسید بسان غم‌ها



قسم به خرمن گیسوانت | _nazanin_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، Delvin22 و 8 نفر دیگر

_nazanin_

شاعر آزمایشی
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/1/24
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
773
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
4 روز 11 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
«از ماه تا پروانگی»

در شبِ سیه رنگ مژه‌گانت
دیدم درخشش ماه تابان را

در ظلمات آن مردمک سیاهت
دیدم پرواز پروانه‌ها را

درخرمن گیسوانِ تیره‌ات
دیدم سرخطِ اشعار شاعران را

در وجود آبی رنگ آسمانت
دیدم طلوع دلپذیر خورشید ناب را


قسم به خرمن گیسوانت | _nazanin_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • عالی
  • تشکر
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، Delvin22 و 8 نفر دیگر

_nazanin_

شاعر آزمایشی
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/1/24
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
773
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
4 روز 11 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
«سراب»

روزی من

در مأمن‌گاه ژرف نگاهت
ستارگان را دیدم.

در پناهگاه امن آ*غو*شت
آسمانِ آبی را دیدم.

در صوتِ محبوب کلامت
صدای بلبل‌ را شنیدم.

در خرمنِ گیسوان سیه رنگت
شاخسارهای بیدِ مجنون را دیدم.

چرخیدوچرخید

حالا در باتلاقِ این روزگار سفاک
عقرب شدنت را دیدم.

در سراب دروغینِ نگاهت
تشنگی را نوشیدم.

در زندانِ ستمگر آ*غو*شت
سرما را به‌ تن کردم.

در زهر سوزنده‌ی کلامت
بی‌رحمانه جان سپردم.

در خرمنِ گیسوان ظالمت
شاخسارهای خشکیده را دیدم.

با مثال برایت بگویم

پروانه در آ*غو*ش عقرب تاب نمی‌آورد
پروانه پروانگی می‌کند، اما
عقرب می‌کشد تا زندگی کند.




قسم به خرمن گیسوانت | _nazanin_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • عالی
  • تشکر
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، Delvin22 و 7 نفر دیگر

_nazanin_

شاعر آزمایشی
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/1/24
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
773
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
4 روز 11 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
«وصال»

آغازِ این وصال را تو به تصویر بکش
در من هوسی از سرِ دلتنگی بکش.

سرمای صبوری را تو به سبزی بکش
درمانی برای این دل سنگین بکش.

احساسی از کُنج دلت بیرون بکش
بر رُخ بیچاره‌ی من برف بکش.

در سرتاسر عمقِ دلم رنگ بکش
بر قلب دیوانه‌ی من شوق بکش.

در من گوهری از جنس چشمانت بکش
میان قلبمان تو زنجیر بکش.

انتهای این وصال را تو به شادی بکش
درونم مَرهمی از سر اجبار بکش.


قسم به خرمن گیسوانت | _nazanin_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، Delvin22 و 8 نفر دیگر

_nazanin_

شاعر آزمایشی
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/1/24
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
773
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
4 روز 11 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
«شهر کبود»

در سرازیریِ این شهر کبود
قلب دیوانه‌ی من شرّ حسود
در هلالِ قمر سردِ کمون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



قسم به خرمن گیسوانت | _nazanin_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، Delvin22 و 8 نفر دیگر

_nazanin_

شاعر آزمایشی
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/1/24
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
773
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
4 روز 11 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
«مرا بنگر»

خنده‌هایم بعد تو بغض شد
مرا بنگر
برایت بگویم فرهاد، بی‌شیرین درد شد؟
بگویم از مجنون، بی‌لیلی مرگ شد؟
من فرهاد داستان‌هایت نبودم
من آن مجنون بی‌چاره نبودم
از خود بگویم!
من بعد تو... .
هنوز ریسمان پوسیده‌ی عشق را می‌بـ*ـو*سم.
هنوز افسارِ لبخندهایم را می‌جویم.
هنوز از قصه‌ی شیرین و فرهاد برایت می‌گویم.
هنوز...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



قسم به خرمن گیسوانت | _nazanin_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • عالی
  • تشکر
Reactions: -DELI-، Delvin22، ~MobinA~ و 7 نفر دیگر

_nazanin_

شاعر آزمایشی
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/1/24
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
773
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
4 روز 11 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
«پالیز»
اطراف قلبم را پرچین کشیدم.
نمی‌خواستم بی‌گانه‌ای
دل و دینِ مرا به‌ تاراج ببرد.

در مزرعه‌ی پُر بار درونم
مترسکی موحش به دار آویختم.
نمی‌خواستم کلاغی... .
عظمتم را به غارت ببرد.

از خورشید مأیوس شده‌ام.
گل آفتابگردانم... .
دیگر روی خورشید را نمی‌خواهد.

زرد شده‌ام، اما
این رنگ را با سیاهی شب
تاخت نمی‌زنم.

نشد... .

در...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



قسم به خرمن گیسوانت | _nazanin_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: -DELI-، Delvin22، ~MobinA~ و 6 نفر دیگر

_nazanin_

شاعر آزمایشی
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/1/24
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
773
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
4 روز 11 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
«اگر می‌ماندی»

کاش می‌ماندی
کاش می‌دیدی

هنوز هم در رویاهایم
عطر فرِ گیسوانت را می‌بـ*ـو*سم.

هنوز هم در خیالاتم
آن چشمان سیه رنگت را با قلمِ توهم
بر قلبم نقش می‌زنم.

هنوز هم در خواب‌هایم
دلتنگت می‌شوم و غدّه‌ی بغض را
در بیداری می‌ترکانم.

هنوز هم در تخیلاتم
آن عطرِ یاسِ آغشته به لباست را
می‌بوییم و می‌سوزم.

هنوز هم در این...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



قسم به خرمن گیسوانت | _nazanin_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: -DELI-، Delvin22، ~MobinA~ و 5 نفر دیگر

_nazanin_

شاعر آزمایشی
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/1/24
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
773
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
4 روز 11 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
«آذرگون»

خنده‌هایت را که دیدم
مُهر عاشقی، بر قلبم نشست
مگر تصنیف لبخندت
این‌گونه می‌رُباید دل دلداده را؟

چشم‌هایت را که دیدم
قلبم برای تپیدن ناز کرد
مگر غزل دیدگانت
این‌گونه فریب می‌دهد دینِ آدمی را؟

صورت ماهت را که دیدم
مغزم از تـ*ـخت سلطنت کنار رفت
مگر قصیده‌ی حضورت
این‌گونه مجنون می‌کند آدم عاقل را؟

در قلب...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



قسم به خرمن گیسوانت | _nazanin_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • عالی
  • تشکر
Reactions: -DELI-، Delvin22، ~MobinA~ و 6 نفر دیگر

_nazanin_

شاعر آزمایشی
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/1/24
ارسال ها
85
امتیاز واکنش
773
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
4 روز 11 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
«سیمگون»

فغان آسمان را می‌نگری؟
آن اَبرهای پنبه‌ای و سفید رنگ
دیگر در آسمانِ نیلگون، دلربایی نمی‌کنند.
سرت را بالا بگیر و بنگر
پرنده‌ای بی‌نوا زیر این گلوله‌های باران
در هجوم رنگ‌ِ فگارِ خاکستری
در تلألو اَبرهای خون‌آلود
بال‌های دلفریبش را می‌تکاند
وجودش لابه‌لای اَبرهای غضبناک
در میان هزاران سربازِ مه‌آلود
محو می‌شود.
غّرش...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



قسم به خرمن گیسوانت | _nazanin_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • عالی
  • تشکر
Reactions: -DELI-، Delvin22، ~MobinA~ و 6 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا