خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نظر ارزشمند شما درباره‌ی رمان:


  • مجموع رای دهندگان
    12

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_۱۲۹

صندلی جلوی ماشین را اشغال کردم و او پس از بستن در، ماشین را دور زد و سوار شد. قبل از اینکه دستش سمت سوئیچ برود، همانطور که روی گلبرگ‌های نرم گل سرخ دست می‌کشیدم پرسیدم:
- حالا کجا می‌ریم؟
به طرفم گردن چرخاند. صورتش هنوز گرفته بود و ته چشمانش غم عجیبی خانه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، daryam1، Della࿐ و 8 نفر دیگر

reyhan banoo

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
178
امتیاز واکنش
2,006
امتیاز
168
زمان حضور
14 روز 21 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_۱۳۰

بند انگشت کوچکم که به گزگز افتاد بند کیف را رها کردم. خیره به چشمان آتشبار عماد غریدم:
- با من درست حرف بزن عماد. فکر نکن منم مثل عمو می‌شینم و نگاه می‌کنم تو هر چی دلت خواست بارم کنی بعدم نازتو بکشم. شخصیت من خط قرمزمه، بخوای پا بذاری روش پا می‌ذارم رو همه‌ی قول و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Tiralin، یا امام عصر، Essence و 8 نفر دیگر

reyhaneh banoo

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/24
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
103
امتیاز
38
سن
19
زمان حضور
1 روز 15 ساعت 19 دقیقه
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_۱۳۱

چند قدم آن‌طرف‌تر از مزون لباس یک جای پارک خالی پیدا کرد و خیلی سریع ماشین را به آن سمت کشاند. شیشه‌ها را بالا کشید و آهسته لـ*ـب زد:
- پیاده شو.
صدایش لرزش داشت و من به خوبی می‌دانستم این از سر عصبانیت است. بی حرف در ماشین را باز کردم و پیدا شدم. شالم را روی سرم مرتب...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Tiralin، یا امام عصر، YeGaNeH و 5 نفر دیگر

reyhaneh banoo

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/24
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
103
امتیاز
38
سن
19
زمان حضور
1 روز 15 ساعت 19 دقیقه
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_۱۳۲

در شیشه‌ای اتاق باز بود و من بدون زحمت وارد شدم. در همان لحظه‌ی ابتدایی ورودم نگاهم روی کفش‌های ورنی مشکی رنگ پاشنه بلندش نشست و آهسته آهسته بالا آمد، تا جایی که روی صورت غرق آرایشش قفل شد. انگشتانم درون مشتم گره خورد. دست خودم نبود؛ هرگاه نگاهش می‌کردم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Tiralin، یا امام عصر، -FãTéMęH- و 3 نفر دیگر

reyhaneh banoo

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/24
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
103
امتیاز
38
سن
19
زمان حضور
1 روز 15 ساعت 19 دقیقه
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_۱۳۳

- ممنون؛ اما باز مثل همیشه دیر اومدی.
- عذر تقصیر عزیزم... باور کن تو شرکت کلی کار ریخته بود سرم؛ حتی فرصت نکردم لباسامو عوض کنم فقط برای اینکه یک ثانیه هم زودتر ببینمت.
کیلو کیلو کله قند بود که با شنیدن حرف‌هایش درون قلبم آب می‌شد؛ اما تمام تلاشم را می‌کردم که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: Tiralin، یا امام عصر، -FãTéMęH- و 3 نفر دیگر

reyhaneh banoo

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/24
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
103
امتیاز
38
سن
19
زمان حضور
1 روز 15 ساعت 19 دقیقه
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_۱۳۴

- قضیه‌ای در کار نیست بخدا، من و عماد از بچگی باهم بزرگ شدیم و از همون موقع هم زمزمه‌های ازدواجمون رو زبون بزرگترها بود. حالا نمی‌دونم از شانس خوب منه یا عماد که هر دومون بهم علاقه‌مند شدیم و حالا هم نامزدیم.
لبخندش آرام آرام کج شد و پرسید:
- حالا این نامزدت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: Tiralin، یا امام عصر، -FãTéMęH- و 4 نفر دیگر

reyhaneh banoo

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/24
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
103
امتیاز
38
سن
19
زمان حضور
1 روز 15 ساعت 19 دقیقه
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_۱۳۵

از شب تولد به بعد گویا بمبی در وجود سولماز ترکاندند که زمین تا آسمان عوض شد. دیگر کمتر در دانشگاه پیدایش می‌شد و تماس‌های هر روزه اش با من که گاها به دوبار هم می‌کشید، به هفته‌ای دو بار رسیده بود و حتی ترکش‌های این انفجار عمو و آقابزرگ را هم تحت تاثیر قرار داده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، Tiralin، یا امام عصر و 3 نفر دیگر

reyhaneh banoo

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/24
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
103
امتیاز
38
سن
19
زمان حضور
1 روز 15 ساعت 19 دقیقه
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_۱۳۶

- چرا دیگه خبری از اون دوستت نیست؟ اسمش چی بود؟!... آهان، سولماز. چرا دیگه پیشت نیست؟
چشمانم در کاسه چرخ خورد. دستم را روی پایم مشت کردم و با دندان قروچه‌ای حرصی غریدم:
- تو چیکار به رفیق من داری؟!
چین‌های عمیق روی پیشانی‌اش نشان میداد از سوال من جاخورده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH-، Tiralin و 2 نفر دیگر

reyhaneh banoo

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/24
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
103
امتیاز
38
سن
19
زمان حضور
1 روز 15 ساعت 19 دقیقه
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_۱۳۷

لحن بی حوصله‌اش نشان میداد از وراجی‌های سولماز و سنگینی لباس همزمان به ستوه آمده است. او را درک می‌کردم‌؛ هر کس دیگری هم هم صحبت آن زن تازه به دوران رسیده می‌شد حالی همچون او دامن گیرش می‌شد. لباس را از روی دست خانم شیرازی برداشتم. سنگین بود و توان حملش برای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: یا امام عصر، YeGaNeH، -FãTéMęH- و 2 نفر دیگر

reyhaneh banoo

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/6/24
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
103
امتیاز
38
سن
19
زمان حضور
1 روز 15 ساعت 19 دقیقه
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_۱۳۸

لباس به خوبی اندازه‌ام بود و خوش به تنم نشسته بود. سنگ دوزی‌های درخشانش زیر نورهای زرد برق می‌زد و از من بانویی ساخته بود از جنس رویا و قصه. ناخواسته لبخند زدم. تنها چیزی که در ذوقم می‌زد، بالا تنه‌ی آواره‌ی لباس بود که کم مانده بود از تنم جدا شود. دردش زیپ باز پشت سرش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: یا امام عصر، YeGaNeH، -FãTéMęH- و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا