خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

کدوم یک از گزینه‌ها در رمان خوب اعمال شده؟

  • جمله‌بندی و شیوه بیان

    رای: 12 60.0%
  • خط داستانی جدید و جذاب

    رای: 12 60.0%
  • توصیفات

    رای: 10 50.0%
  • واقعیت مداری رمان

    رای: 7 35.0%
  • غیرقابل پیش‌بینی بودن

    رای: 8 40.0%
  • زاویه دید مناسب

    رای: 9 45.0%

  • مجموع رای دهندگان
    20

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,294
امتیاز واکنش
15,588
امتیاز
373
زمان حضور
71 روز 13 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت199

ریزبینانه نگاهم می‌کند و می‌گوید:
- از حرفم ناراحت شدی؟
کنار در کلاس می‌ایستیم و می‌گویم:
- نه بابا.
صدای دانشجویان از کلاس، کرکننده است. در را باز کرده و پشت اردلان داخل می‌روم. نگاهی گذرا به تمام کلاس می‌اندازم. برخی‌ها نشسته و برخی‌ها ایستاده‌اند. با اردلان در ردیف سوم جا می‌گیریم. کوله‌ام را کنار صندلی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: مبینا زارع، Essence، Mahii و 7 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,294
امتیاز واکنش
15,588
امتیاز
373
زمان حضور
71 روز 13 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت200

اردلان با اخم دست در جیب فرو کرده و با پایش روی زمین ضرب می‌گیرد. دو دانشجو دختر از کنارمان می‌گذرند و یکی می‌گوید:
- یه بار بی‌آبرویی به بار میارند و یه سری هم اینجوری کنار در کلاس دل و قلوه میدن، معلوم نیست چند چندن باهم.
لـ*ـبم را محکم گاز گرفته و با سری پایین نیم نگاهی به خانم جلالی می‌اندازم. با اخم به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Mahii، مبینا زارع، Essence و 7 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,294
امتیاز واکنش
15,588
امتیاز
373
زمان حضور
71 روز 13 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت201

کوله‌ام را روی شانه‌ام انداخته و به سمت کلاس پا تند می‌کنم. اردلان خود را به من رسانده و می‌گوید:
- منظورت از حرفت چی بود؟
سریع می‌گویم:
- مهم نیست.
به پله‌های ورودی ساختمان رسیده‌ایم که بازویم را می‌گیرد و مرا نگه می‌دارد و با اخم می‌گوید:
- خیلیم مهمه.
می‌خواهم چیزی بگویم که صدای آقای شفقی هر دویمان را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، مبینا زارع، Essence و 7 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,294
امتیاز واکنش
15,588
امتیاز
373
زمان حضور
71 روز 13 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت202

لـ*ـبم را می‌جوم و می‌گویم:
- قراره فردا بهش خبر بدم.
سر تکان می‌دهد و دستانش را درهم قفل می‌کند:
- پس قبول کن.
نامطمئن می‌‌گویم:
- فکر می‌کنی از پسش بربیام؟
ابروی پرپشتش بالا می‌رود و می‌گوید:
- معلومه که از پسش برمیای، مگه غیر از این فکر می‌کردی؟
سرم را پایین می‌برم و می‌گویم:
- زیاد به خودم مطمئن نیستم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، مبینا زارع، Essence و 7 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,294
امتیاز واکنش
15,588
امتیاز
373
زمان حضور
71 روز 13 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت203

ماشین را پارک می‌کنم و از آینه‌ی کوچک جلو، به در کرمی رنگ نگاه می‌کنم. دیوار آجری و تابلویی سبز رنگ که بالای در، اسم آموزشگاه رویش درج شده است.
لـ*ـبم را می‌جوم و مردد فرمان را محکم بین انگشتانم می‌فشارم. هنوز در تصمیمم مردد هستم و نمی‌دانم آیا تصمیم درستی گرفته‌ام یا نه؟
شیشه کنارم کوبیده می‌شود. سرم را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، مبینا زارع، Essence و 6 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,294
امتیاز واکنش
15,588
امتیاز
373
زمان حضور
71 روز 13 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت204

انعکاس خود را در میز شیشه‌ای در وسط مبلمان می‌بینم. عرق‌های ریز روی پیشانی‌ام نشان از استرس درونم می‌دهد.
صدای مرد با موهای سیاه که معلوم است رنگ خورده است، شنیده می‌شود:
- خوب!
اردلان منتظر به من نگاه می‌کند و می‌خواهد خودم حرف بزنم. همان طور که از او خواسته بودم. نفس عمیقی کشیده و به صورت سبزه مرد نگاه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، مبینا زارع، Essence و 6 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,294
امتیاز واکنش
15,588
امتیاز
373
زمان حضور
71 روز 13 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت205

می‌خندم و می‌گویم:
- چی شده مگه حالا؟
با اخم می‌گوید:
- خیلی منت می‌زاره بابا.
بعد حرف رضایی را تکرار می‌کند:
- به خاطر علی قبول کردم که بیای.
پوزخند می‌زند و ادامه می‌دهد:
- خوب قبول نمی‌کردی، مگه زورت کردن.
می‌خندم و قفل ماشین را می‌زنم و می‌گویم:
- حالا تو چرا این قدر حرص می‌خوری؟
پوفی می‌کشد و می‌گوید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، مبینا زارع، Essence و 8 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,294
امتیاز واکنش
15,588
امتیاز
373
زمان حضور
71 روز 13 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت206

حس اضافی بودن بار دیگر همانند مته در اعماق قلبم فرو می‌رود و تنها کاری که از دستم برمیاید، لبخند تلخ کنج لـ*ـب‌هایم است. یک اضافی همیشه اضافی می‌ماند. من یک اضافی‌ام که باید دور ریخته شوم تا کام بقیه با دیدنم زهر نشود.
بعد از نیم ساعت، پایین می‌روم و این بار پدر را تنها در آشپزخانه می‌یابم. با دیدنم می‌گوید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Mahii، YeGaNeH، مبینا زارع و 8 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,294
امتیاز واکنش
15,588
امتیاز
373
زمان حضور
71 روز 13 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت207

لبخند مصنوعی‌ام هنوز پابرجاست و در دلم یک جمله نقش می‌بندد:
- مگه حضورم برای کسی مهمه که نگران باشم؟
لبخند می‌زند و می‌گوید:
- برو دیگه.
با همان لبخند مصنوعی در را می‌بندم و لبخندم با بستن در از بین می‌رود و پیشانی‌ام را به در بسته تکیه می‌دهم. کاش می‌شد گم و گور شوم. کاش قدرتی داشتم که به وقت تولدم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Mahii، YeGaNeH، مبینا زارع و 8 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,294
امتیاز واکنش
15,588
امتیاز
373
زمان حضور
71 روز 13 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت208

صدایش می‌زنم:
- اردلان.
بدون آن‌که تغییری در وضعیتش دهد، هوم آرامی می‌گوید. لبخند می‌زنم و می‌‌گویم:
- تو دقیقا چرا اینجایی؟
بلاخره سر بالا آورده و نگاهم می‌کند و می‌گوید:
- چطور؟ مزاحمتم؟
سریع می‌گویم:
- نه بابا، فقط معلومه خسته و بی‌حوصله‌ای. برو خونه.
باز سر می‌چرخاند و می‌گوید:
- نه می‌مونم باهم میریم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Mahii، YeGaNeH، مبینا زارع و 8 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا