نویسنده این موضوع
#پارت179
سرش را عقب میبرد و در مردمکهای عسلیام زل میزند و میگوید:
- میتونی این کار رو برام بکنی؟
با بغض و قلبی به سنگینی یک وزنه صد کیلویی نگاهش میکنم. پوزخند میزند و به شانهام تنه میزند و به سمت آشپزخانه میرود. دستم با این کارش تکانی میخورد و باعث میشود کمی از شربت در بشقاب بریزد.
لیوان بین دستم...
سرش را عقب میبرد و در مردمکهای عسلیام زل میزند و میگوید:
- میتونی این کار رو برام بکنی؟
با بغض و قلبی به سنگینی یک وزنه صد کیلویی نگاهش میکنم. پوزخند میزند و به شانهام تنه میزند و به سمت آشپزخانه میرود. دستم با این کارش تکانی میخورد و باعث میشود کمی از شربت در بشقاب بریزد.
لیوان بین دستم...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com