نویسنده این موضوع
چند بار پلک میزنم و با بهتر شدن دیدم، صاف میایستم و دستم را از دستش بیرون میکشم و به دیوار تکیه میدهم. به دختر مقابلم نگاه میکنم. همان دختر دیروزی بود. فامیلش چه بود؟ چرا یادم نمیآمد؟
دختر لبخندی کوچک بر لبان کشیده و درشتش مینشاند:
- انگار هنوز گیج میزنی.
صمیمانه صحبت میکند. انگار متوجهی اختلاف...
دختر لبخندی کوچک بر لبان کشیده و درشتش مینشاند:
- انگار هنوز گیج میزنی.
صمیمانه صحبت میکند. انگار متوجهی اختلاف...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com