خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

کدوم یک از گزینه‌ها در رمان خوب اعمال شده؟

  • جمله‌بندی و شیوه بیان

    رای: 12 60.0%
  • خط داستانی جدید و جذاب

    رای: 12 60.0%
  • توصیفات

    رای: 10 50.0%
  • واقعیت مداری رمان

    رای: 7 35.0%
  • غیرقابل پیش‌بینی بودن

    رای: 8 40.0%
  • زاویه دید مناسب

    رای: 9 45.0%

  • مجموع رای دهندگان
    20

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,914
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
با صدای دنیا نگاهم را از منقل می‌گیرم و به او می‌دهم:
- سلام استاد، حال شما؟
لبخند زیبایی بر لبان رژ خورده‌اش نشسته و مانتو کوتاه قرمز رنگش زیادی در چشم است.
- سلام، مرسی.
نگاهم را سریع از او گرفته و به آقای جعفری می‌دهم و سلام می‌کنم. لبخندی بر لبان گوشتی‌اش می‌نشیند و دست بزرگ و تپلش را به سمتم می‌گیرد و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا زارع، Tiralin، YeGaNeH و 10 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,914
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
نگاه سنگینش را به روی خود حس می‌کنم و بعد صدایش را می‌شنوم:
- ولی نمی‌خوای.
حتی نگاهش نیز نمی‌کنم. نمی‌دانم چرا این موضوع را به میان آورده است!؟
با صدایی پر از خنده می‌گوید:
- اونجا رو نگاه...
نگاهش را دنبال کرده و به یک دختر و پسر می‌رسم که کنار یکدیگر زیر یک درخت بید مجنون نشسته و سر دختر به روی شانه‌ی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا زارع، Tiralin، YeGaNeH و 10 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,914
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پدر می‌خندد و به فریبا نگاه کرده و جوابش را می‌دهد:
- حرف‌های پدر و پسری.
فریبا سرش را تکان می‌دهد و همان موقع سفارش را می‌آورند. میز را به زیبایی چیده و می‌روند. دیس پر از کباب با ریحون و گوجه‌های ریز، تزئین شده است و اشتهای هرکس را برمی‌انگیزد. صبر می‌کنم اول بقیه شروع کنند و آخرین نفر کمی برنج و یک دانه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا زارع، Tiralin، YeGaNeH و 10 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,914
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
بغضم را عقب می‌رانم و خود را بـ*ـغل می‌زنم. هیچ کدام نظر من را نمی‌پرسیدند و برای آینده من تصمیم می‌گرفتند. یکی می‌خواست درس بخوانم و یکی می‌خواست هر چه زودتر از دست من خلاص شود. چشمانم را برهم گذاشته و گوش‌هایم را به روی صحبت‌هایشان می‌بندم.
بلاخره به خانه رسیده و من بدون هیچ حرفی پیاده شده و خود را به اتاقم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا زارع، Tiralin، YeGaNeH و 10 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,914
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
نفس عمیقی کشیده و وسایل را جمع کرده و بعد از پوشیدن یک تیشرت آستین بلند و شلوار سبز رنگ، از اتاق بیرون می‌زنم.
صبح چیزی نخورده و حالا گرسنگی خودی نشان می‌دهد. به زیبا که در حال گیس کردن موهایش است، نیم نگاهی انداخته و به سمت آشپزخانه می‌روم. در قابلمه روی گاز را باز می‌کنم. بوی ماکارونی لبخند بر لبانم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا زارع، Tiralin، YeGaNeH و 10 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,914
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
بوم نقاشی را بر روی پایه گذاشته و عرق پیشانی‌ام را می‌گیرم. بلاخره چهارشنبه از راه رسیده و همه، بوم‌های نقاشی خود را برای نمره گرفتن آورده‌اند. روی صندلی جا می‌گیرم و نگاهم در اطراف می‌چرخد. اردلان بدون توجه به من نگاهش در موبایلش است. در این چند روز، حتی یک بار نیز با من هم صحبت نشده است. باید از دلش در...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: مبینا زارع، Tiralin، ZaHRa و 11 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,914
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
در سرویس را با شتاب باز می‌کنم و خود را در آن می‌اندازم و قفل در را می‌زنم. روی سنگ فرنگی نشسته و زیپ کیفم را باز می‌کنم. نفس‌هایم تند و تپش‌های قلبم یکی درمیان شده است. لبانم را محکم گاز می‌گیرم و آب دهانم را قورت می‌دهم تا شاید کمی از خشکی گلویم کم کند؛ اما سوزشش باعث اخمم می‌شود. از درد عضله‌هایم، طاقتم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا زارع، Tiralin، YeGaNeH و 10 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,914
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
بی‌حوصله بلند شده و پشت سر اردلان بیرون می‌روم. وارد محوطه شده و به ساعت مچی‌ام نگاه می‌کنم. ساعت یازده ظهر را نشان می‌داد. با صدای حمید سرم به سمتش می‌چرخد. کنارم می‌ایستد و محکم بر روی بازویم می‌کوبد:
- چه خبرا پسر؟
لبخندش بزرگ و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا زارع، Tiralin، YeGaNeH و 10 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,914
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
دستم را دوباره برای او تکان داده و گاز ماشین را می‌فشارم. بعد از نیم ساعت بلاخره به خانه می‌رسم. ماشین را در حیاط پارک کرده و داخل می‌روم. با دیدن دو کفش صورتی، لبخند می‌زنم. باورم نمی‌شد داشتم به خاطر دختری که یک زمان از او خوشم نمی‌آمد، لبخند می‌زدم.
سرم را تکانی داده و داخل می‌روم. می‌خواهم از پله‌ها...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا زارع، Tiralin، YeGaNeH و 9 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,914
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
بدون لبخند فقط نگاهش می‌کنم و او کم کم لبخندش محو می‌شود و می‌گوید:
- ببخشید، نمی‌خواستم بدون اجازه بیام داخل.
خیلی سریع می‌گویم:
- ولی اومدی.
ابرویش بالا می‌رود و کم کم اخم می‌کند:
- عذرخواهی کردم.
در اتاق را باز می‌کنم:
- بفرما بیرون.
متعجب می‌گوید:
- آرمان...
سریع می‌گویم:
- دنیا!
نگاه جدی‌ام را که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، YaSnA_NHT๛ و 9 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا