نویسنده این موضوع
با صدای دنیا نگاهم را از منقل میگیرم و به او میدهم:
- سلام استاد، حال شما؟
لبخند زیبایی بر لبان رژ خوردهاش نشسته و مانتو کوتاه قرمز رنگش زیادی در چشم است.
- سلام، مرسی.
نگاهم را سریع از او گرفته و به آقای جعفری میدهم و سلام میکنم. لبخندی بر لبان گوشتیاش مینشیند و دست بزرگ و تپلش را به سمتم میگیرد و...
- سلام استاد، حال شما؟
لبخند زیبایی بر لبان رژ خوردهاش نشسته و مانتو کوتاه قرمز رنگش زیادی در چشم است.
- سلام، مرسی.
نگاهم را سریع از او گرفته و به آقای جعفری میدهم و سلام میکنم. لبخندی بر لبان گوشتیاش مینشیند و دست بزرگ و تپلش را به سمتم میگیرد و...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com