خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

کدوم یک از گزینه‌ها در رمان خوب اعمال شده؟

  • جمله‌بندی و شیوه بیان

    رای: 12 60.0%
  • خط داستانی جدید و جذاب

    رای: 12 60.0%
  • توصیفات

    رای: 10 50.0%
  • واقعیت مداری رمان

    رای: 7 35.0%
  • غیرقابل پیش‌بینی بودن

    رای: 8 40.0%
  • زاویه دید مناسب

    رای: 9 45.0%

  • مجموع رای دهندگان
    20

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
به سمت در می‌روم و با دو دستم محکم به در می‌کوبم و صدایش می‌زنم:
- مامان، مامان می‌ترسم. خواهش می‌کنم. مامان.
اما هیچ صدایی از او شنیده نمی‌شود. با صدایی از پشت سرم، سریع می‌چرخم و نفس نفس زنان به حیاط تاریک زل می‌زنم. کم کم پاهایم سست شده و روی زمین می‌نشینم.
زانوهایم را بـ*ـغل می‌زنم و اشک‌هایم مسابقه کورس...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا زارع، Tiralin، YaSnA_NHT๛ و 12 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
با صدای آرامش، به طرفش برمی‌گردم:
- سلام، صبح بخیر.
لبخند کوچکی بر لبان نازکش نشانده است. با آرام‌ترین ولوم جوابش را می‌دهم:
- صبح بخیر.
نگاهم را باز از او می‌گیرم‌. لابد دوباره آمده مسخره‌ام کند؛ یا این‌که برایم خط و نشان بکشد.
- آقای ارجمند.
به سمتش می‌چرخم و منتظر نگاهش می‌کنم تا حرفش را بزند و برود...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا زارع، Tiralin، YaSnA_NHT๛ و 12 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
بلاخره کلاس تمام می‌شود. من سریع از کلاس بیرون می‌زنم و وارد محوطه می‌شوم. باد سرد کمی از التهاب تنم را کم می‌کند. کلافه موهایم را به هم می‌زنم و به سمت بیرون محوطه قدم تند می‌کنم.
خود را در ماشین انداخته و سرم را روی فرمان می‌گذارم. آن حس مزخرف هر لحظه بیشتر می‌شود و هیچ...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: مبینا زارع، Tiralin، ZaHRa و 13 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
در چشمان نمناکم زل می‌زند و می‌گوید:
- اینه جزای کار اشتباهت عزیزم.
یک قطره فراری بر روی گونه‌ام می‌چکد و چشمانم در چشمان بی‌تفاوت او خیره مانده است. اشکم را پاک می‌کند و آرام می‌گوید:
- برای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا زارع، Tiralin، YaSnA_NHT๛ و 12 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
بدون نگاه اضافی، خود را به پشت در خانه‌اش می‌رسانم. او در را نیمه گذاشته است؛ پس بدون وقت تلف کردن، در را هل داده و داخل می‌شوم‌.
صدای آواز خواندن حمید از آشپزخانه به گوش می‌رسید. دستانم را درهم قفل می‌کنم و چند قدم جلو می‌روم. حالا او را می‌بینم که در حال تکان دادن بدنش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا زارع، Tiralin، YaSnA_NHT๛ و 10 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
او ابرو بالا انداخته و با صدای بلندی می‌خندد و در میان خنده‌هایش می‌گوید:
- آفرین، کم کم داره ازت خوشم میاد.
بدون هیچ حرف اضافه دیگری، خیلی سریع از ساختمان بیرون می‌زنم. به محض سوار شدن به ماشین، کیفم را روی صندلی شاگرد انداخته و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا زارع، Tiralin، YaSnA_NHT๛ و 10 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
افسردگی و نیکتوفوبیا دیگر از من چیزی باقی نگذاشته بودند و اگر پدر و خانم توکلی نبودند، همان هشت سال پیش، روحم به آسمان پرواز می‌کرد و جسمم زیر خروار خروار خاک خفته می‌شد.
دستی به صورتم می‌کشم و از فکر آن روزهای سخت بیرون می‌آیم. سریع لباس‌هایم را با تیشرت و شلوار سرمه‌ای رنگم عوض می‌کنم. از اتاق خارج شده و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا زارع، Tiralin، YaSnA_NHT๛ و 10 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
نگاهم می‌کند و نگران می‌گوید:
- خودت که چیزی نمیگی؛ ولی مطمئنم مشکلی هست.
لبخند می‌زنم و می‌گویم:
- مشکلی ندارم بابا. نگران نباش.
نفس عمیقی می‌کشد و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا زارع، Tiralin، YeGaNeH و 10 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
او نفس عمیقی کشیده و با خنده می‌گوید:
- ذوق کردم صداتو شنیدم، ببخش عزیزم. نمی‌دونی چه قدر دلتنگتم.
لبخند کوچکی می‌زنم:
- کی میایید؟
آهی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: مبینا زارع، Tiralin، YeGaNeH و 10 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پدرم می‌خندد و به سمتش می‌رود و دستانش را در دست می‌گیرد و می‌گوید:
- مثل همیشه جذاب.
زیبا می‌خندد و به او نزدیک می‌شود. نگاهم را از آن صحنه گرفته و به دستانم می‌دهم. بعضی اوقات بی‌حیایی‌اش را به رخ می‌کشید. جلوی پسر جوانش شوهرش را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا زارع، Tiralin، ZaHRa و 12 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا