- عضویت
- 5/9/23
- ارسال ها
- 223
- امتیاز واکنش
- 1,643
- امتیاز
- 153
- سن
- 22
- محل سکونت
- همدان
- زمان حضور
- 4 روز 7 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
کسری لبخند ریزی زد:
- از اومدن کیان ناراحتی؟
سرم رو پایین انداختم و با انگشتهام بازی کردم:
- اذیت میشم هر روز میبینمش.
کسری سرش رو خم کرد تا نگاهش کنم:
- چون داری به خودت سخت میگیری، هردوتون دارید سخت میگیرید. تو میدونستی کیان سیگار میکشه؟ میدونستی اونم زیر فشار این غصه داره له میشه؟
با ناباوری...
- از اومدن کیان ناراحتی؟
سرم رو پایین انداختم و با انگشتهام بازی کردم:
- اذیت میشم هر روز میبینمش.
کسری سرش رو خم کرد تا نگاهش کنم:
- چون داری به خودت سخت میگیری، هردوتون دارید سخت میگیرید. تو میدونستی کیان سیگار میکشه؟ میدونستی اونم زیر فشار این غصه داره له میشه؟
با ناباوری...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان سرگیجه | فاطمه بختیاری کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: