خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
241
امتیاز واکنش
2,088
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هفتاد و نه
امروز دومین روزیست که ارمیا رفته! خانه خانم‌‌جان با تمام رنگ زندگی که بر دیوارهایش نشسته است اما باز هم بوی دلگیری می‌دهد. دلگیری زنی که در نبود شوهرش با غم و دلتنگی دست و پنجه نرم می‌کند.
خانم‌جان هم انگار متوجه این حالم شده است چرا که امروز صبح همه را برای نهار دعوت گرفته تا به قول خودش حالی عوض کنم! این‌را وقتی که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~، Tabassoum و 4 نفر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
241
امتیاز واکنش
2,088
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هشتاد
با آمدن یلدا لبخندی بر لبانم خیمه می‌زند؛ او نیز همان‌طور که پالتویش را در می‌آورد لبخندم را لبخند پاسخ می‌دهد و می‌گوید:
- حدس می‌زدم اینکه خانم‌جون دعوتم کرده یعنی اینکه دوردونش اومده!
لبخندم به خنده‌ی کوتاهی مبدل می‌شود.
صدای خانم‌جان پیش از آنکه بخواهم جوابی به او بدهم بر می‌خیزد:
- حالا همین حرف رو برو جلوی برادرت بزن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~، Tabassoum و 4 نفر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
241
امتیاز واکنش
2,088
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هشتاد و یک
پیش از آنکه لـ*ـب به سخن باز کنم خانم‌جان با افسوس چهره درهم می‌برد:
- فدای این بچه بشم که همیشه با کار درگیره! کِی سرش آزاد می‌شه خدا می‌دونه!
یلدا با شیطنت ابرو بالا می‌زند و با اشاره به خانم‌جان رو به من می‌گوید:
- دیدی دیدی؟ همین الان گفت که بین شماها فرق نمی‌زارم! ولی دیدی؟ دیدی به ثانیه نکشید تکذیب کرد؟
عمه فرانک تک...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~، Tabassoum و 4 نفر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
241
امتیاز واکنش
2,088
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هشتاد و دو
با صدای یلدا نگاهم از تاب جدا شده و به او می‌چسبد وقتی که می‌گوید:
- سردت نیست تو این هوا؟
با اینکه سیلی سرد باد را بر گونه‌هایم احساس می‌کنم اما با لبخند به شال زرشکی‌رنگ دورم اشاره می‌زنم و می‌گویم:
- این گرم نگهم می‌داره!
یلدا نگاهش را به شالم می‌دهد:
- پس برای تو هم بافته!
سر تکان می‌دهم:
- دیروز که اومدم بهم داد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • ناراحت
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 4 نفر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
241
امتیاز واکنش
2,088
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هشتاد و سه
با سر آمدن پیمانه‌ی روز، آنگاه که تاریکی بر روشنایی روز غالب می‌شود همه روانه خانه‌شان می‌شوند.
عمو همان‌طور که به سمت در می‌رود دستی برایم تکان می‌دهد:
- ارمیا که برگشت بهمون سر بزن!
زن عمو نگاهش را بین من و عمو می‌گرداند و به سوی عمو راه کج می‌کند:
- درست میگه! اومدنتون خوشحالمون می‌کنه!
در جواب با لبخند سر تکان...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 4 نفر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
241
امتیاز واکنش
2,088
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هشتاد و چهار
در شیشه‌ای را کنار زده و وارد بالکن می‌شوم.
دست می‌گذارم روی نرده‌های سفید و خیره‌ می‌مانم به ماهی که ساعتی‌ست بعد از قطع شدن باران، از میان ابرهای سفید سر در آورده و بر سیاهی شب چنگ انداخته است.
آهی بریده از سـ*ـینه‌ام بر می‌خیزد.
"درد نداشتنت را چگونه جار زنم؟
وقتی که همه تو را برای من می‌دانند؟"
پتوی نازک سبز رنگ را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 4 نفر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
241
امتیاز واکنش
2,088
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هشتاد و پنج
به هنگام ظهر، با خروج از مدرسه، صدای لرزیدن موبایل در جیبم، باعث می‌شود تا آن را بیرون بکشم؛ و تمام لبخندی را که در طول روز بر لبانم نشسته است با یک نگاه به صفحه موبایل دود شود و برود.
بر سرزمین قلبم تاریکی چیره می‌شود و آهی از اعماق وجودم بر می‌خیزد.
با لبانی لرزان موبایل را دوباره به داخل جیب بر می‌گردانم.
لبخند...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، Arti و 4 نفر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
241
امتیاز واکنش
2,088
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هشتاد و شش
و حال اینجا در خانه‌ی پرنیان موجی از آرامش در حرکت است که ذهن آشفته‌ی مرا از هیاهودور ساخته و روحم را آرام می‌کند.
این خانه با سادگی و رنگ‌های خنثی به کار رفته در آن، تمام افکار رنگارنگم را در خود حل کرده و یک صفحه‌ی سفید مقابلم می‌گذارد تا آن‌را از سرسبزی گلدان‌‌های گوشه و کنار خانه پر کنم.
از ساعتی قبل که همراه ترنم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، Arti و 4 نفر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
241
امتیاز واکنش
2,088
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هشتاد و هفت
به قول خانم‌جان آدمی‌زاد اگر رخت غم بر تن کند روحش هم پیر می‌شود. و حالا انگار روح من هم فصل شباب را وداع گفته و به پیری سلام داده است که این چشم‌ها چنین خسته به نظر می‌آیند.
و این موهای سیاهی که سرکش‌تر از همیشه از بام سرم به پایین سقوط می‌کنند هم حرفی برای گفتن دارند وقتی سال‌هاست دست نوازش بر آن‌ها برده نشده است...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، Arti و 4 نفر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
241
امتیاز واکنش
2,088
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هشتاد و هشت
و حال مدتی‌ست که صدای نفس‌های منظم ترنم نشان از خواب بودنش می‌دهد؛
نگاه به او می‌دهم باریکه‌ی ظریف نور ماه از میان پرده‌های نازک سایه انداخته بر صورت سپیدش، و او را پاک و معصوم‌تر از همیشه نشان می‌دهد
لبخندی بر لبانم جاری می‌شود. پتوی کنار رفته را رویش می‌کشم و موهای رنگ شده زیبایش را از روی چهره‌اش عقب می‌رانم.
آهی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، Arti و 4 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا