- عضویت
- 20/4/22
- ارسال ها
- 284
- امتیاز واکنش
- 3,020
- امتیاز
- 228
- سن
- 18
- محل سکونت
- اردبیل
- زمان حضور
- 26 روز 16 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
بالای پلهها مرمرین سفیدرنگ ایستاده و نظارهگر آدمهایی بودم که بیتوجه به تمام مشکلات دنیا، مینوشیدند، میرقصیدند و تشریفات این مجلس لهو و لعب را به خوبی اجرا میکردند. انگشتر به شکل مار را در انگشت حلقهی دست راستم کردم و به انگشتر عقاب شکلی که در انگشت وسطم و انگشتر خنجر شکلی که در انگشت اشارهام بود، دست کشیدم. این سه انگشتر...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان یاسکا | MēLįKąღ کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: