- عضویت
- 23/8/20
- ارسال ها
- 760
- امتیاز واکنش
- 7,695
- امتیاز
- 263
- محل سکونت
- خونه ام :/
- زمان حضور
- 44 روز 8 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
- پسرهی... معلوم نیست چی دیده که هـ*ـوس کرده بیاد تو این سازمان کوفتی!
غر و غر های عباس، مرا از عالم خاطرات خارج کرد؛ اما هنوز بوی رطوبتی که با شامپوی خوشبوی رهام قاطی بود، زیر دماغم حس میشد.
- هی فرهاد!
گیج به چهرهی اخم آلودش خیره شدم. کاغذهای روی میز گوشهی اتاق را برداشت و نگاهی انداخت.
- این بار...
غر و غر های عباس، مرا از عالم خاطرات خارج کرد؛ اما هنوز بوی رطوبتی که با شامپوی خوشبوی رهام قاطی بود، زیر دماغم حس میشد.
- هی فرهاد!
گیج به چهرهی اخم آلودش خیره شدم. کاغذهای روی میز گوشهی اتاق را برداشت و نگاهی انداخت.
- این بار...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان تدلیس | Maryam Sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com