ویژه رمان۹۸ رمان تازیانه‌ی سکوت | ~MOHADESE~ کاربر انجمن رمان ۹۸

~MOHADESE~ · 24/6/23

پارت نهم

افسون به پونه نزدیک شد و درحالی که او را درآغوش می‌گرفت و اشک هایش دانه‌دانه صورتش را خیس می‌کردند گفت:...

~MOHADESE~ · 25/6/23

پارت دهم

***

در ورودی خانه‌ی ویلایی خود را باز کرد و درحالی که لباس پف دار و سنگینش را بلند...

~MOHADESE~ · 3/7/23

پارت یازدهم
...

~MOHADESE~ · 3/7/23

پارت دوازدهم

صورت پونه از ترس خیس از اشک شد و دستانش شروع به لرزیدن کرد. قلبش می‌خواست از سـ*ـینه بیرون بزند و با چشمانی گرد شده به در ورودی زل زده بود. باید چه می‌کرد؟! اگر...

~MOHADESE~ · 3/7/23

پارت سیزدهم

هر لحظه منتظر بود از آن کابوس وحشتناک بیدار شود. اما آن فرد سیاه پوش مقابلش یک خواب نبود. فرد سیاه پوش به پونه نزدیک شد و پونه با ترس دستانش را روی صورتش قرار...

~MOHADESE~ · 4/7/23

پارت چهاردهم

شاهرخ درحالی که روی مبل کِرم رنگ پذیرایی نشسته بود و یکی از پاهایش را تکان می‌داد عصبی به پناه زل زد و با خشم غرید:
- چه مرگته...

~MOHADESE~ · 7/7/23

پارت پانزدهم

***

با صدای ضجه‌های بلند افسون چشم هایش را با ترس گشود و دستانش را روی قلبش گذاشت. صدای ضجه‌های مادرش هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شد و ته دلش را خالی...

~MOHADESE~ · 7/7/23

پارت شانزدهم

با خروج چند نفر درحالی که برانکاردی را در دست گرفته بودند؛ پناه شتاب زده پلیس را کنار زد و خود را بر سر برانکارد انداخت. قبل از اینکه کسی جلویش را بگیرد پارچه‌ی سفید رنگ را که قرمز شده بود کنار زد و با بدن بی جان...

~MOHADESE~ · 7/7/23

پارت هفدهم

علیرضا هق‌هق بلند و مردانه‌ای کرد و مادر پرهام درحالی که خود را بر سر قبر می‌انداخت و خود را می‌زد ادامه داد:
- خدا...

~MOHADESE~ · 8/7/23

پارت هجدهم

افسون درحالی که تقلا می‌کرد خود را از میان دستان عماد رها کند با صدایی گرفته که به زور در می‌امد گفت:...

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر تالار فرهنگ

مدیر تالار فرهنگ

مدیر تالار فرهنگ

مدیر تالار فرهنگ

مدیر تالار فرهنگ

مدیر تالار فرهنگ

مدیر تالار فرهنگ

مدیر تالار فرهنگ

مدیر تالار فرهنگ

مدیر تالار فرهنگ

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین