خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
463
امتیاز واکنش
4,414
امتیاز
178
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
55 روز 9 ساعت 19 دقیقه
نویسنده این موضوع
با ابروهای بالا رفته از سلول خارج شد، مت با احساسی مظموم بی‌توجه به بسته شدن درها تصمیم گرفت به سمت درمانگاه حرکت کند، با قدم‌هایی سریع به راهروی منتهی به درمانگاه می‌رفت که صدایی گوشش را لرزاند:
- هی! کجا داری می‌ری آشغال...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: MēLįKąღ، M O B I N A، MaRjAn و 2 نفر دیگر

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
463
امتیاز واکنش
4,414
امتیاز
178
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
55 روز 9 ساعت 19 دقیقه
نویسنده این موضوع
سایه‌ی ترس بر سر راهروهای زندان گسترده بود، چشمانش خستگی را فریاد می‌زدند و صورتش پف کرده بود. پلک‌هایش را بهم فشرد، ‌ نفس حسرت‌آمیـ*ـزش تنها هُرم گرما بود، با یادآوری اندوهی که قبل از دوران حبس در تنش رخنه کرده بود، بغضش را همراه مضامین درون دهانش فرو برد. صدای رسای نوچه‌های نواکوف در سکوت نیمه‌شب...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشویق
  • تشکر
Reactions: MēLįKąღ، -FãTéMęH- و ~MobinA~

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
463
امتیاز واکنش
4,414
امتیاز
178
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
55 روز 9 ساعت 19 دقیقه
نویسنده این موضوع
دست‌های مشت شده‌ی مت گویای همه‌چیز بود، با قدم‌های بلند به سمت سلولش رفت. با رنگی پریده و چشمانی فراری وارد سلولش شد، با نگاهی تیز رابرت را زیر نظر گرفت و گفت:
- گوش کن، ما...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشویق
Reactions: MēLįKąღ

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
463
امتیاز واکنش
4,414
امتیاز
178
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
55 روز 9 ساعت 19 دقیقه
نویسنده این موضوع
آرام و با طمانینه لوازم مورد نیازش را از لای تختش خارج کرد و روی تراب کف سلول گذاشت، نمی‌دانست حدأکثر چقدر از راه را که با خود فکر کرده بود قرار است طی کند، دستمال کوتاه و کهنه‌اش را میانه‌ی دستش محکم بست، نفس عمیقی کشید و بازدمش را به آرامی خارج کرد. پلک روی هم گذاشت و شروع به مرور خاطرات...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
463
امتیاز واکنش
4,414
امتیاز
178
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
55 روز 9 ساعت 19 دقیقه
نویسنده این موضوع
هوا کم‌کم در تاریکی شب فرو می‌رفت، عقربه‌های ساعت روی عدد پنج قرار داشتند، باران با کوب‌آهنگی تند، همچون قندیل‌هایی یخ‌زده بر زمین می‌خورد. دل به تاریکی زندان زد و راهی سلول نواکوف شد، نفس‌زنان و پریشان نگران بود. سایه‌اش مانند شبحی مستحسن دنبالش بود. صدای قبلش سکوت سرش را می‌شکست، با نفس‌های...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
463
امتیاز واکنش
4,414
امتیاز
178
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
55 روز 9 ساعت 19 دقیقه
نویسنده این موضوع
مت که از همه‌چیز خسته شده بود، با نگاهی که از تأسف و نزار پر شده بود از جایش برخاست و بدون توجه به اتفاقات رخ داده به سمت درمانگاه حرکت کرد، او که دیگر انگار توانی برای حرف زدن نداشت، آهی کشید، بغضی که او را فرا گرفته بود باعث شد چشمان عسلی‌اش برق بزند. با اعتماد به نفس وارد درمانگاه شد، سکوت فضا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
463
امتیاز واکنش
4,414
امتیاز
178
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
55 روز 9 ساعت 19 دقیقه
نویسنده این موضوع
با شنیدن کلماتی غیرمنتظره، گویی که تیری بر قلبش خورده باشد راهی سالن شد، مت دیگر تاب مقاومت در برابر سیلی هراس و اضطراب را نداشت. صدایش با چهره‌اش دیگر تناسبی نداشت. علایرغم این‌که دیگر مطمئن نبود که می‌تواند نقشه‌اش را عملی کند بدون لحظه‌ای درنگ تصمیم گرفت به سمت رخت‌شویخانه حرکت کند تا برای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
463
امتیاز واکنش
4,414
امتیاز
178
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
55 روز 9 ساعت 19 دقیقه
نویسنده این موضوع
مت در حالی که سعی می‌کرد اضطراب درونش را خاموش کند یک‌باره میخکوب شد، بالاخره جوابی که منتظر آن بود را دریافت کرد و لبخندی محو بر لـ*ـب نشاند. با لحنی که گویی از اعماق چاه برمی‌خاست لـ*ـب زد:
- آریانا، نمی‌دونم چی بگم.
...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا