خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
457
امتیاز واکنش
4,389
امتیاز
153
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
نفس‌های کوتاهی می‌کشید، دیگر آرام شده بود، چشمان صلبش را چرخاند و به اطرافش نگاهی کرد که چشمش به پوستری روی دیوار برخورد، بی‌اختیار با نیم‌خندی لـ*ـب زد:
- هی رابرت، این پوسترو تو زدی به دیوار؟ چه خفنه!
...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: M O B I N A، Tabassoum، مبینا زارع و 7 نفر دیگر

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
457
امتیاز واکنش
4,389
امتیاز
153
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
دیگر از دنیای بیرون خبر نداشت، نمی‌دانست مادرش در چه شرایط دشواری قرار دارد و باز او را می‌بیند یا نه، هم‌چنان برنامه‌اش را می‌چید. انگار از یک شورش گریخته بود، برگشت و نیم‌نگاهی به رابرت انداخت و گفت:
- رابرت! وقتی رفتیم بیرون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: M O B I N A، Tabassoum، مبینا زارع و 4 نفر دیگر

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
457
امتیاز واکنش
4,389
امتیاز
153
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
جای تعجب داشت که جزیره‌ی متروکی با آن همه حارس و حافظ، که چگونه مهاجمین بی‌دردسر از آن‌ها عبور کرده و عملیات تروریستی‌شان را انجام دادند. مت خم شد و کلنگش را برداشت که چشمش به لکه‌های سرخی گلگون در نزدیکی‌اش افتاد که جای جسد یکی از مهاجمان را نشان می‌دادند و تکه لباسی خونی که نمای آن بود، یادگاری...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: M O B I N A، YeGaNeH، Tabassoum و 3 نفر دیگر

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
457
امتیاز واکنش
4,389
امتیاز
153
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
با تعجب در جایش ایستاد، چه مسابقه‌ای پشت این جریان کتک‌کاری بود؟ کنجکاوی وجودش را فرا گرفت، نفس عمیقی کشید و با شکستن سنگ‌ها لـ*ـب زد:
- جریان این مسابقه چیه؟
مارتین اومی کرد،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: M O B I N A، YeGaNeH، Tabassoum و 3 نفر دیگر

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
457
امتیاز واکنش
4,389
امتیاز
153
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
باد موهایش را در هوا شناور می‌کرد و سعی می‌کرد قبل ورود به زندان با لـ*ـذت به شهر سانفرانسیسکو که در دوردست‌ها بود و خورشید تلاش‌هایش را برای بهتر دیده شدن آن می‌کرد نگاه کند؛ امّا وقتی چشمش به نایجل که از کنارش سر رسید برخورد کرد آهی کشید و راهش را ادامه داد، با شنیدن صدای برایان به خود آمد و نگاه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: M O B I N A، YeGaNeH، Tabassoum و 2 نفر دیگر

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
457
امتیاز واکنش
4,389
امتیاز
153
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
براون بی‌اختیار نگاهی به کت‌وشلوار مشکی رنگ ویلسون انداخت، پیراهن تنگ و کهنه‌ای از زیر آن پوشیده بود. با اشاره‌ی دست و گفتن «بفرمایید داخل» وارد اتاق ویلسون شد. رنگ کبود دیوار با دوایر کوچک سفید صدفی باعث شد صورتش از انزجار جمع شود. در حالی که صورتش جمع شده بود اومی کرد و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: M O B I N A، YeGaNeH، Tabassoum و 3 نفر دیگر

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
457
امتیاز واکنش
4,389
امتیاز
153
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
بدون دست دادن از اتاق خارج شد. تک خنده‌ای هنگام خروج او هنوز هم روی صورت ویلسون بود، بعد از رفتن او چشمانش را بست و آهی کشید. در زیر لـ*ـب «بی‌شرفی» زمزمه کرد و غرید:
- اسمیت! اندرسون! مارکوس! بیاین این‌جا
...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: M O B I N A، YeGaNeH، ~MobinA~ و 2 نفر دیگر

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
457
امتیاز واکنش
4,389
امتیاز
153
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
با درد و ناله‌ی خفیف از جایش برخاست، با نفس نفس به او نگاه می‌کرد که هراسان با قدم‌های کوتاه راهی سلولش شد. از در بزرگ آهنی رد شد و وارد سالن شد، با چشمانی مچاله شده و درد شکم به سرعت از کناره‌ی راهرو عبور کرد و به طبقه‌ی بالا رفت. باریکه‌ی خون همچنان از لـ*ـبش جاری بود؛ امّا احساس می‌کرد سیلی از خون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: M O B I N A، YeGaNeH، ~MobinA~ و 2 نفر دیگر

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
457
امتیاز واکنش
4,389
امتیاز
153
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
با انگشت اشاره‌اش ضربه‌ی کوچکی بر پیشانی‌اش زد، با نیم‌نگاهی لعنتی‌ای به او زمزمه کرد و لـ*ـب زد:
- اون یارو الکساندر نواکوفه، فرمانده‌ی سابق ارتش روسیه بود. احمق لعنتی می‌خواست رهبر دموکراتیک کشورش‌و با حمله کنفرانس ما که تو لس‌آنجلس...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: M O B I N A، YeGaNeH، -FãTéMęH- و 2 نفر دیگر

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
457
امتیاز واکنش
4,389
امتیاز
153
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
مت از اتفاقات رخ داده کمی عصبی بود و پلک‌هایش می‌پرید، در صورتش هویدا نبود امّا انگار مغزش متلاشی شده و روانش بهم ریخته بود. صدای گریه‌ی مگان، مادر بچه‌هایی که در تصادف کشته بود همانند نوار هنوز هم در گوشش پخش می‌شد، انگار آن را روی تکرار گذاشته بودند تا به یاد داشته باشد که چقدر بی‌عرضه است. شاید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان داج | (SINA) کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: M O B I N A، MaRjAn، YeGaNeH و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا