[خون آشام‌ها و گرگینه‌ها چگونه کار می کنند؟]

ZaHRa · 2/3/23

ممکن است رفتار اجساد واقعی نیز حاکی از خون آشام بودن باشد. پس از مرگ، ناخن‌ها و موها اغلب به رشد خود ادامه می‌دهند، زیرا پوست اطراف آن عقب‌نشینی می‌کند، که ممکن است تصوری از زندگی ایجاد کند. گازهای موجود در بدن منبسط می‌شوند و شکم را امتداد می‌دهند، گویی بدن خودش را فرو کرده است. اگر بخواهید جسدی در حال تجزیه را روی زمین بگذارید، به خوبی ممکن است پاره شود و انواع مایعات را تخلیه کند. این ممکن است به عنوان مدرکی در نظر گرفته شود که جسد از زنده ها تغذیه می کرده است.

در حالی که این شرایط ممکن است به ترس از مردگان دامن زده باشد، دلایل اصلی آن به جای فیزیکی مرگ یکی از مرموزترین جنبه های زندگی است و همه فرهنگ ها تا حدودی با آن درگیر هستند. یکی از راه‌های کنترل مرگ این است که آن را شخصی‌سازی کنید -- به آن شکلی ملموس بدهید. در ریشه خود، Lamastu، Lilith و خون آشام های اولیه مشابه، توضیحی برای یک راز وحشتناک، مرگ ناگهانی کودکان خردسال و جنین ها در رحم هستند. استریگوی ها و دیگر اجساد متحرک نمادهای نهایی مرگ هستند -- آنها بقایای واقعی متوفی هستند.
خون آشام ها همچنین جنبه تاریک بشریت را نشان می دهند. لیلیت، لاماستو و دیگران در اوایل اهریمنان خون آشام برعکس «همسر و مادر خوب» هستند. آنها به جای مراقبت از فرزندان و احترام به شوهر، نوزادان را از بین می برند و مردان را اغوا می کنند. به طور مشابه، خون آشام های مرده به جای حمایت از خانواده، از خانواده خود تغذیه می کنند. با تعریف شر از طریق شخصیت های ماوراء طبیعی، مردم می توانند کنترل بهتری بر تمایلات شیطانی خود داشته باشند - آنها آنها را بیرونی می کنند.
ظهور بسیاری از هیولاهای خون آشام مانند در طول تاریخ، و همچنین شیفتگی مداوم ما به خون آشام ها، نشان می دهد که این یک پاسخ جهانی به وضعیت انسان است. این صرفاً طبیعت انسان است که ترس های خود را هیولا جلوه دهد.

ZaHRa · 2/3/23

خون آشام ها در میان ما و خونخواران واقعی
یکی از تغییرات مدرن در افسانه خون آشام ها "خون آشام روانی" است. این خون‌آشام‌های مدرن ادعا می‌کنند که میل به انرژی روانی از دیگران دارند و این قدرت را دارند که بدون اطلاع شخص آن را تخلیه کنند. خون‌آشام‌های روانی معمولاً تلاش می‌کنند تا انرژی نیروی زندگی را از طریق مراقبه و تمرکز تخلیه کنند. اگر غذا ندهند، می گویند ضعیف می شوند که انگار نخورده اند.

به گفته برخی معتقدان، این نوع خون آشام هزاران سال است که وجود داشته است. برخی ادعا می کنند که این پدیده الهام بخش خون آشام های مرده فولکلور است.

در بسیاری از فیلم‌ها و کتاب‌های مدرن، خون‌آشام‌ها می‌توانند شکل خفاش خون‌آشام را داشته باشند، حیوانی واقعی که از خون تغذیه می‌کند. در واقع، خفاش‌های خون‌آشام معمولاً طعمه‌های خود را نمی‌کشند و تهدید کمی برای انسان‌ها محسوب می‌شوند. در واقع، آنها حیوانات کوچک، گوشه نشین و مطیع هستند (برای اطلاعات بیشتر به نحوه کار خفاش ها مراجعه کنید)
تغییر شکل های خون آشام به هزاران سال قبل برمی گردد، اما ارتباط خاص با خفاش های خون آشام نسبتاً جدید است. خفاش‌های خون‌آشام فقط در آمریکای مرکزی و آمریکای جنوبی یافت می‌شوند، بنابراین اروپایی‌ها و آسیایی‌هایی که در ابتدا این هیولاها را تصور می‌کردند، درباره آنها اطلاعی نداشتند. هنگامی که کاشفان اروپایی حیوانات عجیب و غریب را کشف کردند، آنها به زودی در اسطوره خون آشام گنجانده شدند. آیا خون آشام ها برای همیشه زندگی می کنند؟
طبق داستان ها، خون آشام ها از پیری نمی میرند. با این حال، اگر آنها در معرض نور خورشید قرار گیرند یا اگر با چوب چوبی به قلب وارد شوند، می توانند کشته شوند.
چرا خون آشام ها خون می نوشند؟
خون آشام ها به دو دلیل خون می نوشند. 1) برای زنده ماندن به آن نیاز دارند (مانند پشه ها). 2) برای لـ*ـذت می نوشند.
خون آشام ها از کجا آمدند؟
اولین سوابق خون آشام ها مربوط به اروپای شرقی در قرن های 17 و 18 است. این داستان ها سپس به انگلستان و آلمان راه یافتند، جایی که به عنوان داستان هایی که امروز می شناسیم رایج شدند
آیا انسان می تواند به یک خون آشام تبدیل شود؟
اعتقاد بر این است که وقتی یک خون آشام یک انسان را گاز می گیرد، اگر انسان نمی میرد، خود تبدیل به یک خون آشام می شود.
اولین خون آشام واقعی چه کسی بود؟
ژوره گراندو آلیلوویچ اولین کسی بود که تصور می شد تبدیل به خون آشام شده است

ZaHRa · 31/3/23

حتی اگر هرگز فیلم «مرد گرگ» محصول 1941 را ندیده باشید، احتمالاً می دانید که برای کشتن یک گرگینه چه چیزی لازم است - یک گلوله نقره ای. به این دلیل که «مرد گرگ» همان کاری را که رمان «دراکولا» نوشته برام استوکر در سال 1897 برای خون‌آشام‌ها انجام داد، برای گرگینه‌ها انجام داد. قوانینی را برای نحوه رفتار گرگینه ها تعیین می کند.

به گفته «مرد گرگ»، اگر گرگینه شما را گاز بگیرد، چاره ای ندارید جز اینکه خودتان گرگینه شوید. در شب، شما به یک موجود نیمه انسان، نیمه گرگ تبدیل خواهید شد و انسان ها را شکار می کنید. در فیلم اصلی، این دگرگونی در پاییز اتفاق افتاد، زمانی که برخی از گونه‌های Aconitum که به عنوان راهبان یا wolfsbane نیز شناخته می‌شوند، شکوفا می‌شوند. دنباله‌های «مرد گرگ» این دگرگونی را به ماه کامل گره زد، ویژگی‌ای که امروزه بسیاری از مردم آن را با گرگینه‌ها مرتبط می‌دانند. "مرد گرگ" همچنین به وضوح نشان داد که وقتی گرگینه شدی، تنها راه درمان مرگ است. تلاش برای آرزو کردن یا دعا کردن برای خروج از آن هیچ سودی برای شما نخواهد داشت و تمام زنجیرهای دنیا نمی توانند شما را از حمله به دیگران باز دارند [منبع: بریتانیکا
مانند "دراکولا"، "مرد گرگ" نیز بر اساس افسانه ها و داستان هایی ساخته شده است که هزاران سال وجود داشته اند. اما گلوله‌های نقره‌ای، ماه کامل، ولفزبان و نفرین لاعلاج غم‌خواری بیشتر به هالیوود مربوط می‌شوند تا تاریخ. در داستان‌ها و فولکلور، انواع راه‌ها برای تبدیل شدن به یک گرگینه وجود دارد، و این روند همیشه غیرارادی یا حتی دائمی نیست. با وجود این تفاوت ها، بیشتر گرگینه ها در فیلم ها و داستان های قدیمی وجه اشتراک دارند. آنها خطرناک، حیله گر و حتی شرور هستند و ترس و وحشت را القا می کنند.

پس ایده تبدیل شدن به یک حیوان وحشی که بسیار جذاب و هشدار دهنده است چیست؟ چرا این داستان ها در بسیاری از فرهنگ ها در سراسر جهان وجود دارد؟ آیا داستان‌های گرگینه‌ها پایه‌ای در حقیقت پزشکی یا علمی دارند یا صرفاً محصول تخیل هستند؟

ZaHRa · 31/3/23

در این مقاله، چگونگی تبدیل شدن افراد به گرگینه و اتفاقاتی که در طول تحول رخ می دهد را بررسی خواهیم کرد. ما همچنین بررسی خواهیم کرد که گرگینه ها در فرهنگ های مختلف چه چیزی را نشان می دهند، و شرایط پزشکی و رویدادهای تاریخی را بررسی خواهیم کرد که برخی جوامع را به این باور رسانده است که گرگینه ها واقعا وجود دارند.

Bane of the Wolf
شخصیت‌های «مرد گرگ» ساقه‌های گرگ را می‌شکنند و گل‌ها را به لباس خود می‌چسبانند. این ایده خیلی خوبی نیست Wolfsbane بسیار سمی است - کلمه "wolfsbane" احتمالاً از افرادی می آید که از آن برای مسموم کردن گرگ ها استفاده می کنند. باغبانان توصیه می کنند هنگام کار با گیاه از دستکش استفاده کنید و پس از آن دست های خود را کاملا بشویید.
به سختی می توان اولین اشاره جهان به گرگینه ها را مشخص کرد. یکی از قدیمی ترین آثار مکتوب شناخته شده روی این سیاره، "حماسه گیلگمش" نامزد احتمالی است. در آن، گیلگمش به دلیل رفتار ظالمانه ای که با خواستگاران قبلی خود داشت، از تبدیل شدن به معشوق الهه ایشتار خودداری می کند. ایشتار یک مرد، چوپان را به گرگ تبدیل کرد و او را دشمن دوستان، گوسفندان و حتی سگ های خود کرد [منبع: تاریخ].

ایشتار تنها خدای باستانی نیست که انسان فانی را به گرگ تبدیل کرده است. در «مگردونه‌ها» اثر اوید، مسافری از خانه لیکائون پادشاه آکادیا دیدن می‌کند. لیکاون شک می کند که بازدید کننده جاودانه است، بنابراین آزمایشی را طراحی می کند. او برای مهمانش گوشت انسان سرو می کند که متأسفانه معلوم می شود خدای مشتری است. مشتری بلافاصله منشا گوشت را تشخیص می دهد و لیکائون را به گرگ تبدیل می کند. نام Lycaon و کلمه lycanthropy هر دو از یک ریشه می آیند - کلمه یونانی lykos به معنای گرگ

ZaHRa · 31/3/23

هر دوی این آثار باستانی هستند و نشان می‌دهند که ایده تبدیل انسان به گرگ تقریباً به اندازه تمدن بشری وجود داشته است. علاوه بر قدیمی بودن، این ایده گسترده است. در بیشتر موارد، اگر گرگ ها در منطقه خاصی زندگی می کنند یا زندگی می کرده اند، داستان های عامیانه آن منطقه شامل گرگینه ها می شود. در مناطقی که گرگ وجود ندارد، داستان ها تبدیل شدن مردم به حیوانات گوشتخوار دیگر را توصیف می کنند. داستان هایی از بخش هایی از آفریقا، تبدیل شدن مردم به کفتار یا کروکودیل را توصیف می کند. در داستان های عامیانه چینی، مردم به ببر و در داستان های ژاپنی تبدیل به روباه می شوند. برخی از داستان های روسی افرادی را توصیف می کنند که به خرس تبدیل می شوند.

در تمام این داستان‌ها، تغییر شکل‌دهنده‌ها تمایل به القای ترس دارند که از سه منبع اصلی ناشی می‌شود:
حیوانی که فرد تبدیل به یک گوشتخوار بزرگ و قدرتمند است - حتی بدون دخالت ماوراء طبیعی نیز ترسناک است.
در طی تحول، فرد به چیزی تبدیل می شود که از آن می ترسد و راهی برای فرار ندارد.
اگر لیکانتروپی از طریق گاز گرفتن منتقل شود، قربانی با تهدید دگرگونی‌های دائمی وحشتناک در صورت زنده ماندن از رویارویی مواجه می‌شود.
با این حال، گاز گرفتن تنها راه برای تبدیل شدن به یک گرگینه نیست. در ادامه، نگاهی به روش‌های دیگری که برای تبدیل از انسان به گرگ استفاده می‌شوند، خواهیم داشت.

یادداشت Lycanthropic
کلمه "لیکانتروپی" در اصل به یک بیماری روانی اشاره دارد - توهم گرگینه بودن. امروزه بسیاری از مردم از "lycanthropy" به معنای "توانایی تبدیل شدن به گرگ" و "lycanthrope" به معنای "گرگ" استفاده می کنند

ZaHRa · 31/3/23

در اولین اشاره های ادبی از گرگینه ها، خدایان از lycanthropy به عنوان مجازات استفاده می کنند. ایده گرگینه ها به عنوان مردان تنبیه شده نیز بخشی از تعدادی از داستان های عامیانه است، اگرچه خدایان همیشه بخشی از داستان نیستند. گاهی اوقات، یک نفر به سادگی در نتیجه یک رفتار بد تبدیل به گرگینه می شود - یا کسی که رفتارش بد است معلوم می شود که یک گرگینه است. این بی احترامی اغلب با افراط **** ارتباط دارد و مقصر معمولاً مرد است. در یک داستان، زنی مشکوک است که شوهرش یک گرگینه است. یک روز در حالی که او در مزرعه سر کار است، گرگی وارد آشپزخانه او می شود و به او حمله می کند. دامن یا پیشبندش را که معمولا قرمز است گاز می گیرد و فرار می کند. وقتی شوهر برمی گردد، زنش می بیند که قسمتی از دامنش در دندان هایش گیر کرده است. دو طرفه فراوان است.

وقتی لیکانتروپی یک مجازات است، تغییر گاهی دائمی است. مجرم در طول زندگی خود گرگ باقی می ماند یا تبدیل به گرگ می شود. در داستان های دیگر، مرد برای چند سال، معمولاً هفت یا نه سال، گرگ می شود. سپس، او بهتر می شود
اما در داستان‌های عامیانه دیگر، تبدیل شدن به یک گرگینه مجازات نیست، بلکه یک هدیه و منبع قدرت است. داستان ها لباس هایی مانند کمربند یا بند را توصیف می کنند که به پوشنده اجازه می دهد گرگ شود [منبع: Historic Mysteries]. این دارای تعدادی مزیت است، از جمله انباری که دائماً با جوجه ها و بازی های وحشی ذخیره می شود. در چندین نسخه آلمانی این داستان، کمربند از پوست گرگ ساخته شده است. اگر کمربند از بین برود، توانایی تغییر شکل نیز از بین می رود. در تصاویری مانند این، تبدیل از انسان به گرگ داوطلبانه است - این به فاز ماه بستگی ندارد. انسان می تواند هر زمان که بخواهد از انسان به گرگ تبدیل شود و برگردد به شرط آنکه لباس مناسب داشته باشد.

چنین داستان هایی در چندین کشور شمال اروپا از جمله آلمان، بلژیک و هلند رایج است. در یک اثر ایسلندی قرن سیزدهم، "حماسه Völsunga"، مردان پوست گرگ را می پوشند تا به عنوان گرگ بجنگند. این ممکن است به جنگجویان دیوانه اسکاندیناوی نیز مرتبط باشد، که به دلیل پوست خرس که در جنگ می پوشیدند نامگذاری شده اند

ZaHRa · 31/3/23

در برخی از داستان‌های عامیانه، تبدیل شدن به گرگینه مستلزم برداشتن لباس‌ها به جای پوشیدن آن است. گرگینه تنها با پوشیدن لباس‌هایش می‌تواند شکل انسانی خود را بازیابد، اگرچه داستان‌ها معمولاً توضیح نمی‌دهند که او چگونه این کار را بدون دست یا شست انسان انجام می‌دهد. در یک داستان، مردی و همراهانش به جنگل سفر می کنند. مرد لباس‌هایش را در می‌آورد، به صورت دایره‌ای دور آن‌ها ادرار می‌کند - که باعث می‌شود آنها به سنگ تبدیل شوند - و به جنگل فرار می‌کنند. از آنجایی که لباس او سنگی است، هیچکس نمی تواند آنها را جابجا کند. گرگ تضمین کرده است که می تواند به دنیای انسان ها بازگردد. یک گرگینه خیالی دیگر چندان خوش شانس نیست. در یک لای برتونی به نام «بیسکلاورت»، زن زناکار یک گرگینه لباس های او را می دزدد و او را از انسان شدن باز می دارد. دفعه بعد که گرگینه او را می بیند، بینی او را گاز می گیرد.
در تصویرهای مدرن، لیکانتروپی اغلب با گاز گرفتن یک گرگینه منتقل می شود، اما استثناهایی وجود دارد. برای مثال، در رمان‌های «دنیای دیسک» تری پرچت، گرگینه‌ها یک نژاد هستند، بسیار شبیه به کوتوله‌ها یا ترول‌ها. گرگینه های پراچت می توانند در هر زمانی از انسان به گرگ تبدیل شوند. برخی ترجیح می دهند بیشتر وقت خود را به شکل گرگ بگذرانند، در حالی که برخی دیگر مانند آنگوا، افسر در آنخ-مورپورک، هر زمان که مناسب باشد، شکل خود را تغییر می دهند.

خود تحول عموماً در فیلم مهمتر از آثار مکتوب است. در ادامه به چگونگی تبدیل شدن افراد به گرگینه از نظر فیزیکی خواهیم پرداخت.

برتون لای
لای برتون یک داستان عاشقانه است که در شعر قافیه نوشته شده است. بیشتر لایی‌های برتون در طول دوره قرون وسطی در اروپا سروده شده‌اند و شامل عناصر اسطوره‌ای یا ماوراء طبیعی هستند

ZaHRa · 31/3/23

بسیاری از آثار ادبی زمان زیادی را صرف توصیف این نمی‌کنند که چه اتفاقی می‌افتد وقتی یک فرد تبدیل به گرگ می‌شود. یک دقیقه، انسان انسان است. دقیقه بعد، او نیست. حتی در فیلم‌هایی مانند «مرد گرگ»، فرآیند دگرگونی تا حد زیادی خارج از صفحه نمایش اتفاق می‌افتد – خود انسان، به جای فرآیند دگرگونی او، محور اصلی فیلم است. در عین حال، تبدیل گرگینه در «مرد گرگ» قانع کننده است، به ویژه با توجه به زمان ساخته شدن آن. ابتدا مو از پوست لری تالبوت شروع به رشد می کند و در نهایت او تبدیل به موجودی می شود که شبیه یک مرد بسیار مودار با چنگال و نیش است.

با این حال، در فیلم های جدیدتر، روند گرگ شدن اغلب نقطه برجسته نمایش است. با جزئیات زیاد ظاهر می شود و اغلب به عنوان دردناک به تصویر کشیده می شود. استخوان ها به زور دراز می شوند و شکل خود را تغییر می دهند، گاهی اوقات چنان حرکت می کنند که پوست فرد را پاره می کنند. از ابتدا تا انتها، تغییر شکل می تواند چند دقیقه طول بکشد و نتیجه نهایی موجودی است که بخشی از انسان و بخشی گرگ است، به نسبت های مختلف. بسته به جلوه‌های ویژه موجود در زمان ساخت فیلم – و تکنیک‌های به کار رفته برای خلق آن‌ها – این دگرگونی‌ها می‌توانند از پوچ تا گروتسک و واقعا متقاعدکننده متغیر باشند

ZaHRa · 31/3/23

اینکه یک گرگینه در هنگام مرگ تغییر شکل می دهد یا نه، از کتابی به کتاب دیگر و از فیلمی به فیلم دیگر متفاوت است. گاهی اگر گرگینه ای به شکل گرگ بمیرد، برای همیشه گرگ باقی می ماند. اما در تصویرهای دیگر بلافاصله به شکل انسانی خود باز می گردد. در این فیلم ها اگر پنجه گرگ را قطع کنید می تواند جلوی چشمان شما تبدیل به دست انسان شود. به طور کلی، جراحات وارده به شکل گرگ بر روی بدن انسان گرگینه ظاهر می شود و تشخیص اینکه کدام دوست یا همسایه لیکانتروپ است بسیار آسان تر می شود.

در بیشتر نمایش‌های مدرن، تنها راه درمان لیکانتروپی یک گلوله نقره‌ای است. اما گاهی اوقات، معجون ها، داروها یا تشریفات می توانند این تحول را متوقف کنند یا حداقل آن را تحت کنترل نگه دارند. در کتاب‌های «هری پاتر»، رموس لوپین می‌تواند وقت خود را به عنوان یک گرگینه بخوابد، اگر یک معجون گرگ بنوشد. در فیلم «زنجبیل اسنپ»، تزریق تزریقی از راهبان می‌تواند لکنتروپی را درمان کند.
گرگینه‌های تخیلی امروزی عمدتاً از داستان‌های عامیانه رشد می‌کنند، و در این داستان‌ها، لیکانتروپی اغلب یک استعاره است. در ادامه، آنچه را که گرگینه ها در داستان های قدیمی و فیلم های مدرن نشان می دهند، بررسی خواهیم کرد.

گرگینه های خوب
در بسیاری از تصاویر، گرگینه ها شیطانی هستند - آنها حیوانات و افراد بی گنـ*ـاه را می کشند، گاهی اوقات برای سرگرمی. اما در برخی کتاب ها و فیلم ها، گرگینه ها خوب هستند یا حداقل همدل هستند. آنها شفقت مخاطب را برمی انگیزند، عمدتاً به دلیل تقلای آنها برای پذیرش یا کنترل غم انگیز بودنشان. این کاملاً یک اختراع اخیر نیست. داستان "Eena" نوشته مانلی بنیستر در سال 1947 منتشر شد. این داستان با به تصویر کشیدن گرگینه ای که هم دلسوز و هم زن است سنت شکنی کرد. شخصیت های دیگر، مانند J.K. به نظر می رسد رموس لوپین رولینگ کاملاً خیرخواه است. یکی از گرگینه ها، اوز نفوذ ناپذیر از «بافی قاتل خون آشام»، یاد می گیرد که تکانه های غم انگیز خود را کنترل کند تا بتواند فرد بهتری باشد و قلب دوست دختر سابقش، ویلو را به دست آورد

ZaHRa · 31/3/23

بیشتر مردم در مورد شکار جادوگران قرن شانزدهم شنیده اند. شکار گرگ نماها که در همان دوره زمانی اتفاق افتاد کمتر شناخته شده است. یک باور رایج این بود که گرگینه‌ها پوست خود را به سمت بیرون می‌چرخانند تا به شکل انسان بازگردند، بنابراین یکی از تمرین‌های بازجویی شامل بریدن و عقب کشیدن پوست یک فرد برای دیدن خز زیر آن بود.

چندین ادعای قابل توجه در مورد lycanthropy وجود دارد که در طول این شکار گرگینه ها اتفاق افتاد. در سال 1573، یک گرگینه به نام ژیل گارنیه در آتش سوزانده شد. در سال 1589 مردی به نام استاب پیتر یا پیتر استابه در نزدیکی شهر کلن آلمان به جرم آدم خواری و قتل های متعدد اعدام شد. او ادعا کرد که کمربند دارد که به او اجازه می دهد گرگینه شود. در سال 1603، مرد جوانی به نام ژان گرنیر مسئولیت یک سری قتل و ناپدید شدن را بر عهده گرفت و گفت که پوستی دارد که به او اجازه می دهد تبدیل به گرگ شود. دادگاه تشخیص داد که گرنیر دیوانه است و او را در یک صومعه حبس کرد

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

سرپرست بخش جهانی دیگر

سرپرست بخش جهانی دیگر

سرپرست بخش جهانی دیگر

سرپرست بخش جهانی دیگر

سرپرست بخش جهانی دیگر

سرپرست بخش جهانی دیگر

سرپرست بخش جهانی دیگر

سرپرست بخش جهانی دیگر

سرپرست بخش جهانی دیگر

سرپرست بخش جهانی دیگر

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین