- عضویت
- 15/9/22
- ارسال ها
- 85
- امتیاز واکنش
- 1,920
- امتیاز
- 203
- سن
- 20
- زمان حضور
- 11 روز 2 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
به آرومی عقب گرد کردم تا از اتاق برم بیرون اما صداش مانع شد...
- میخواستم سوپرازت کنم اما مثل اینکه نشد!
نیم خیز شد و تیشرت سفید کنارش رو تن کرد و با لبخند دلنشینی که روی لـ*ـبهاش بود نزدیکم شد، از اخرین باری که دیده بودمش شش ماه میگذشت، بی هوا فرو رفتم تو آ*غو*ش امن برادری که مدتها این تن رو بین حصار بازوهاش نگرفته بود.
- دلم خیلی...
- میخواستم سوپرازت کنم اما مثل اینکه نشد!
نیم خیز شد و تیشرت سفید کنارش رو تن کرد و با لبخند دلنشینی که روی لـ*ـبهاش بود نزدیکم شد، از اخرین باری که دیده بودمش شش ماه میگذشت، بی هوا فرو رفتم تو آ*غو*ش امن برادری که مدتها این تن رو بین حصار بازوهاش نگرفته بود.
- دلم خیلی...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان رویایی در اسارت تو | Delmah_malek کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com