- عضویت
- 15/9/22
- ارسال ها
- 85
- امتیاز واکنش
- 1,920
- امتیاز
- 203
- سن
- 20
- زمان حضور
- 11 روز 2 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
مستقیم رفتیم طرف آلاچیق همیشگیمون زیر درخت بید خداروشکر خالی بود.
- عجیبهها هر وقت ما میایم اینجا خالیه.
- بخاطر اینه که زیر درخته و نور کمی داره اینجا
- همین جذابش کرده بهنظرم، منو دانیال عاشق همین تاریکش شدیم اولین بار خودمون پیداش کردیم.
"انگار که یادش اومد چیزی بگه، رو کرد سمت من"
- چه خوشگل شدی تو، دلم پوسید بس که صورت...
- عجیبهها هر وقت ما میایم اینجا خالیه.
- بخاطر اینه که زیر درخته و نور کمی داره اینجا
- همین جذابش کرده بهنظرم، منو دانیال عاشق همین تاریکش شدیم اولین بار خودمون پیداش کردیم.
"انگار که یادش اومد چیزی بگه، رو کرد سمت من"
- چه خوشگل شدی تو، دلم پوسید بس که صورت...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان رویایی در اسارت تو | Delmah_malek کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: