- عضویت
- 23/7/21
- ارسال ها
- 277
- امتیاز واکنش
- 2,388
- امتیاز
- 178
- محل سکونت
- کرمان
- زمان حضور
- 12 روز 13 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
موهای رنگ شدهاش رو پشت گوشش فرستاد و گفت:
- سلام عزیزم، صبح توام بخیر، نه خوابه برو بیدارش کن خودت.
باشهای زیر لـ*ـب گفتم و به طرف پله ها رفتم تند ازشون بالا رفتم.
چون قبلا اومده بودم اتاقش رو میدونستم در اتاق رو باز کردم و داخل شدم که دیدم بله، خانم خوابه.
آروم صداش زدم:
- آهو، آهو
چند بار صداش زدم که باز بیدار نشد.
مونده بودم چکار...
- سلام عزیزم، صبح توام بخیر، نه خوابه برو بیدارش کن خودت.
باشهای زیر لـ*ـب گفتم و به طرف پله ها رفتم تند ازشون بالا رفتم.
چون قبلا اومده بودم اتاقش رو میدونستم در اتاق رو باز کردم و داخل شدم که دیدم بله، خانم خوابه.
آروم صداش زدم:
- آهو، آهو
چند بار صداش زدم که باز بیدار نشد.
مونده بودم چکار...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان گردباد سرنوشت (جلد دوم رمان در حوالی عشق و انتقام) | Mobina.85 کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com