خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
ستم دیدم ستان یارب، تو دادم، از ستمکاران
نه از دشمن ستم دیدم، ستم دیدم من از یاران

غرور کوه مانندم شکست و آه من برخواست
کویری خشک را مانم، بدور از رحمت باران

نه بر آنکس که دل دادم پذیرفت این دل مجنون
نه دلدار کسی هستم خوشا بر حال دلداران

به تنهایی به تنهایی به تنهایی به سر کردم
گرانمایهٔ جوانی را به الطاف ستمکاران

هرآنکس من غمش‌خوردم چوغم آمد زِپیشم رفت
سوالی دارم از دنیا، کجا رفتند غمخواران


اشعار سینا اسعدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
‌ز عطرت ای گل نیلوفرم، سرخوشی روا باشد
دل از خالق چه خواهد جز به دردت مبتلا باشد

لـ*ـب شیـرینت اَر روزی شـود روزی لبهایم
چنان لطفی نصیب آید که جان را کیمیا باشد

قرارم را بگیرد دوری از چشمان زیبایت
که روح خسته‌ام را چشم شهلایت جلا باشد

ز رقص گیسوانت در میان باد فهمیدم
حساب حُسنت از زیبایی عالم سوا باشد

بهشت ارزانی آنی که حورالعین میجوید
مرا بَس خانه ای کانجا تو باشی و صفا باشد

شگفتا، این همه زیبایی در یک تن نمیگُنجد
مگر این امر استثنا به فرمان خدا باشد


اشعار سینا اسعدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
دگر از بند دل و عشق تو من آزادم
نه تو شیرین من هستی و نه من فرهادم

رِخنه در دل نکند مِهر کسی، دیگر چون
زخم خوردم ز همان کَس که به او دل دادم

با غم و غصّه ی جانکاه به سر شد ایّام
هرچه از یاد رود، آن نرود از یادم

گرچه امروز تو آبادی و ویرانه منم
آید آن دم، که تو ویرانه و من آبادم

بی مهابا شدی و جور و جفا کردی، لیک
روز محشر تویی و آه من و فریادم


اشعار سینا اسعدی

 
  • تشکر
Reactions: unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
به این امّید میمانم در این هستی، تو می آیی
که جان دادن در این خلوت شرف دارد به تنهایی

تو بازآ تا ببینم بار دیگر روی ماهت را
تو بازآ گرچه دیگر من ندارم چشم بینایی

رفیقان زمان دلخوشی ، از حال بیمارم
چه میدانید؟ بر گفتن ندارم رغبت و نایی

مقصر این دل است آخر تورا با خوب رویان چه؟
نه‌حالا قسمتت گردد نه‌ دل خوش‌کن به فردایی

اگر خورشیـد هم باشم خـلاف آنچه میبینید
بگردم روز و شـب را من به دور مـاه زیبایی

تـورا من آرزو کـردم تو در فکـر رقیـبانی
کشیدم درد بی مهری چه روزها و چه شب هایی


اشعار سینا اسعدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا