خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
تو آتش میزنی برمن، من از این درس میگیرم
که دل بستن حرام است،آخر از این امر میمیرم


جوانی چون منی را تا به کِی پهلو زدن با غم
غلط گفتم جوانی را فداکردم دگر پیرم


به فریادم دگر چیزی نگیرد دست محتاجم
سکوتی پیشه کردم با همان هم اُنس میگیرم


نمیدانم چه کردم همنشینم گشته تنهایی
نمیدانم چه کردم من ندانستم تقصیرم


ننالم از کسی دیگر هر آنچه بر سرم آمد
پذیرفتم به عنوان هر انچه هست تقدیر‌


اشعار سینا اسعدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
گریزانی ز من اما نمیدانی که در بندی
دلت را بر دلم دادی به این دلداده میخندی

گَهی با خنده بامایی گَهی حال غضب داری
نمیخواهی ولی جانا تو مجبوری که دلبندی

چه ناز و عشوه ای داری ولی نازت خریدارم
اگر چه تلخ میگویی ولی شیرین تر از قندی

تو هم دل در گرو داری کمی باما مدارا کن
خدارا هم که خوش آید اگر باما تو پیوندی

هر آنچه دلبرا خواهی دریغ از من نمیبینی
سراپا من تورا گوشم بفرما با چه خرسندی

تمام خانه ی دل را معطر کرده ای یارا
تویی آن احسن المخلوق عجب عطر خوشایندی


اشعار سینا اسعدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
سخت جانیم و فلک از ما ندارد انتظار
اینچنین طاقت ز سوز سـ*ـینه و چشمانِ زار


درد مَحرَم گشته من را بس که درمانم نبود
من رضایت داده ام این درد مانَد برقرار


خو گرفتم با تو اما خو گرفتی با دِگر
یار دانستم تورا اما تو خود دنبال یار


در دیار بی وفایان خوب جا خوش کرده ای
اینچین جان بر لـ*ـب من کردنت را یاد دار


من به دنبال فراموشی، تو در خواب آمدی
رشته هایم پنبه شد، پس افتضاحی شد به بار


مهربانم، مهربانتر از منم دیدی مگر
یا که عاشق تر ز من دیدی مگر در این دیار


روشنی بخش تو بودم، خوب میدانم دگر
من بمانم با نوای بی نوای شام تار


اشعار سینا اسعدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
مـن در اندیشـه وصلت تو به فکر دگـران
تـو جفــاکـاری و مـن پادشــه بـی خبـران


سُــخن خیــر شنــو از مـن و بیـــداد نکن
دل خود را نســـپـار بر دل کوتــه نظــران


درد هجــران نکشیدی که کشــانی خودرا
بـُه تمــنّـای نگاهــی ز کـــران تا به کـــران


تا ببـینی چه جفـا شد به من از جانـب تو
گذری کن تو گَـه از محفل خونین جگـران


ز محبت نه که از عادت و دَأب است هنوز
گر تو دیـدی شدم از کـوی تو گاهی گذران


من چـه خیـری ز تو دیدم که ببیند دگـری
تـو بمــان و دگــران وای بـه حـال دگــران


اشعار سینا اسعدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
غریبانه بگریم، ز آماج بلاها
دراین خانه بپاشد، چه بسیار عزاها


طبیبان همه عاصی، ز داد من مظلوم
چه بسیار طبیبان، چه گمگشته دواها


نشستن به امیدش، خطابودو خطابود
خدایا تو مرا ده، امانی ز خطاها


به هنگامه‌ی‌ رفتن، چه بی باک وستمکار
ندانم که چه گویم، ز تزویر و ریاها


به خلوت شده مأنوس که شاید بتواند
دل از غم بِدَر آید، به یاری دعاها


اشعار سینا اسعدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
اگر یار از من اینگونه تقاص خویش میگیرد
چه کردم من مگر آخر که دست پیش میگیرد

دل از نیش زبان دلبر طناز میسوزد
برای جان به لـ*ـب کردن کمک از نیش میگیرد

بلایی بر سرم آمد که مرگم آرزو باشد
عجیب است دل سراغ یار بیش از پیش میگیرد

مصمّم بود بر رفتن ولی من بر فراموشی
پر از تردیدم و دل حالت تشویش میگیرد

در این هجران او آخر مقصر کیست من یا او
دل از این لحظه های تلخ گرگ و میش میگیرد‌


اشعار سینا اسعدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
نگاه مهربانت را دریغ از من نکن جانم
که راز عشق و احساس تورا از پیش می‌دانم

به تقدیرت نشستم راه پیش و پس نداری تو
بخواهی یا نخواهی با تو ای معشوق می‌مانم

به روی خود نیاوردی ولی دل‌ بسته ای برمن
حدیث عشق را دیگر من از چشم تو می‌خوانم

تو دیگر اختیار جان من در دست خود داری
اگر خواهی حیاتم ده اگر خواهی بمیرانم

مرا بفشار در آ*غو*ش و از عشقت سخن کن تا
ببینی اشک شوقی را که میبارد ز مژگانم

نمیترسم از این دنیا که دستان تو را دارم
به آتش هم بیفتم تا تو هستی در گلستانم

طراوت میدهی جان را چو شبنم روی گلبرگی
صفا آورده ای بر دل که روشن گشت چشمانم


اشعار سینا اسعدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
همچنان دل در گِرو داری نمیدانی چرا
بی جهت بر او امیدواری نمیدانی چرا

هر چه خواهد بر دل بی تاب میتازد ولی
بر نیاید از دلت کاری نمیدانی چرا

خیر هم از او ندیدی تا که جبرانش کنی
تا ابد بر او وفاداری نمیدانی چرا

سهم او از زندگانی خنده بر لـ*ـب های او
سهم تو شد گریه و زاری نمیدانی چرا

سوختی چون شمع و شمع دیگری آورد او
باز با این حال پِی یاری نمیدانی چرا


اشعار سینا اسعدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
باز میگرید دلم این غم چه میخواهد ز ما
این جوانی هم تمامش بی کسی بود و بلا

بیستون کندن چه سود از آرزوهای محال
حسرتی بر جای مانْد و خواهشی بی انتها

وای بر این زندگانی تا که هر روزش تویی
با غمت پهلو زدم تغییر نمی یابد قضا

نازنینم از هوا سویت نیامد این جوان
تا به هر حال و هوا دوری گزینی بی‌ هوا

از وجودت زنده بودم حال از این ماجرا
صدکفن پوسانده ام ای‌کاش میدیدی مرا

هم قلم نایی ندارد هم صدا ناید برون
آخرین پرسش چرا رفتی چرا آخر چرا؟


اشعار سینا اسعدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
در آ*غو*شت بگیر این‌ جسم بی‌مقدار و محشر کن
وجودم را به عطر زُلفِ مُشکینت مُعطّر کن


چه‌جای پرسش‌اَست اینجا که چشمان‌ِتو میگوید
مرا مَمْـلُـوْ از این احساس و عشق روح‌پرور کن


تبسّم کن که روحم را به یغما میبری با آن
پیاپی دیده را مهمان یک لبخند دیگر کن


کنار من بمان ای گوهر زیبای بی همتا
مرا از حیث دارایی سلیمانِ پیمبر کن


دل انگیز و سراپا عشق و شور و دلفریبی تو
هرآنچه گفته ام جانا تملّق نیست، باور کن


اشعار سینا اسعدی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli و unknown :)
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا