- عضویت
- 20/8/18
- ارسال ها
- 765
- امتیاز واکنش
- 15,356
- امتیاز
- 303
- سن
- 25
- زمان حضور
- 35 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
و کنجکاو بودم ببینم قراره به چه بچهای آموزش بدم.
وقتی رسیدیم مادربزرگ در رو باز کرد و مارو به طبقهی بالا، اتاق امیر فرستاد.
- مادر اتاق امیرم بالا سمت راسته، فقط حواستون بهش باشه، اون بچه زیادی حساسه.
سری تکون دادیم و به طرف اتاقش رفتیم، پشت در...
وقتی رسیدیم مادربزرگ در رو باز کرد و مارو به طبقهی بالا، اتاق امیر فرستاد.
- مادر اتاق امیرم بالا سمت راسته، فقط حواستون بهش باشه، اون بچه زیادی حساسه.
سری تکون دادیم و به طرف اتاقش رفتیم، پشت در...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
داستان کوتاه ماهی | gandom کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: