خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
37
امتیاز واکنش
733
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 17 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
(دانای کُل)
در راستای ساختمانی بزرگ و طوسی رنگ که در مکانی دور از سکنه، قرار دارد! ایستاده است. شب هنگام بودِ و تقریباً تمام مسیری که به چشم می‌خورد تاریک است تنها یک لامپ زرد رنگ که جلوه فانتزی دارد روبه‌روی درب ورودی روشن بودِ و او، روی آن خیرگی به خرج می‌دهد دو خطوط کشیده‌اش را به آن سمت حرکت می‌دهد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 18 نفر دیگر

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
37
امتیاز واکنش
733
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 17 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
هر انسان در زندگی‌اش متخصص یک جراحت، متفاوت با یک‌دیگر بودِ و او را پانسمان می‌کند. آن مرد هم نیز یکی از تخصصات جراحت تحصیل کردِ است برای او، با آن‌که خود یک کار کشته بودِ مغزی را پرورش دادِ و آن را قابل ادراک و احساس نساخته بود چون این‌کار از خطوط قرمز علمی رد می‌شود. پانسمان خود ممکن نبود..
***
(هُما)...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 18 نفر دیگر

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
37
امتیاز واکنش
733
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 17 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
سرم رو به پشتیِ مبل خردلی رنگ تکیه دادم با انگشت شصت و اشاره‌ی هر دو دستم، شقیقه‌ام رو مالش دادم سرم درد می‌کرد، باعث می‌شد درد به چشمام بزنِ، هم درد کنن! انگار همه حادثه‌ها در مغزم اتفاق می‌افتادن و درد می‌کرد‌!‌ به خاطرِ داشتن مغز، از انسان‌ها نفرت داشتم و به‌ خاطرِ حضور یک مغز چروک خوردِ که توش اطلاعاتی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 18 نفر دیگر

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
37
امتیاز واکنش
733
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 17 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
مخیله‌ام هم چون متلاشی بود مثل کپسول‌های اون ویروسی که هنوز وقت برای شکستنش در خونی رو داشت، گویی از نوای خیالیِ پیانویی خیالی می‌شنیدم به خودم تلقین می‌کردم که می‌شنیدم. به طورِ ویژه از سه نفری که دنبال چیزی از من هستن خبر دارم؛ اما نمی‌دونم کلاً چند نفرن!
منو هُما تضاد هم بودیم؛ اما نفع این دو قطب،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 18 نفر دیگر

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
37
امتیاز واکنش
733
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 17 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
(دو ساعت بعد)
رو به چهره‌های عینه‌اش با آرامش ندایی، به سمت چشماش برای شنیدنش حرف می‌زدم:
- امروز می‌خوام سوال‌ها سهم تو هم باشن و فقط به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 18 نفر دیگر

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
37
امتیاز واکنش
733
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 17 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
(راوی)
بلورهای برفی میان زمین و کفش‌هایش، به اصطکاک در تصادم با هم حرکت می‌کنند! برف‌هایی که برعکس آن‌چه به عینه نهان می‌کنند نشان نمی‌دهند در یک خط معین برفی حرکت می‌کند، گویی دنیایِ غیرقابل سکونتش از حیاتی که نفس او از آن؛ گرم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 18 نفر دیگر

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
37
امتیاز واکنش
733
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 17 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
ماده عصبی که در جوفه سر؛ واقعه شدِ باعث تمام کارهای منِ! انگار از رعاف آوردم و در استخوان تزریق کردم و می‌خوام این‌ها رو از استخون پوست خود بکنم و بذر بدم به پوست مستعمل اون؛ این لغزها، برای پاسخ برخی از سوالات استفاده میشن اون دارِ حرف می‌زنه:...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عجیب
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 18 نفر دیگر

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
37
امتیاز واکنش
733
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 17 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
سرم رو کج کردم و با این‌که دردی کم نزدیک به بیشتر شدن در سرم بهم هشدار می‌داد به سوالش جواب دادم:
- درسته شاید نتونم چیزی که بهت ربط داشته باشه رو پیدا کنم اما من می‌تونم از چشمات به مغزت برسم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • عجیب
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 16 نفر دیگر

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
37
امتیاز واکنش
733
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 17 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
(دانایِ کُل)
پیکرش را به دیوار تکیه می‌دهد نفس عمیقی می‌کشد چشم‌های تب دارش و مژه‌های خیس فرش؛ آهسته بهم فشرده میشن نگاهش را باز نگه می‌دارد و به نقطه کوری از اتاق فانتزی به رنگ خاکستری، خیره‌گی‌اش را ثابت نگه می‌دارد خسته لـ*ـب‌هایش را بهم فشار می‌دهد باید هُمایی هم پیشش باشد خیره‌گی‌اش که وسیع می‌شود به پنجره نگاهم می‌کند، رنگ شب،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 14 نفر دیگر

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
37
امتیاز واکنش
733
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 17 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
(راوی)
روی زمین دقیقاً در وسط اتاقش نشسته است چشم‌هایش از همیشه بهتر می‌بیند اتاق دارای همه اشیایی‌ست که او، دارد. به مادرش نگاه می‌کند که روبه‌ رویش قرار گرفته است به فرض، فاصله‌ی بسیار کم را با او دارد به اندازه‌ی دو قدم، چشم‌های درشت قهوه‌ایِ تیره‌ای دارد لبان نازک موهای صاف، بینی گوشتی صورت دایره مایل به بیضی؛ صورت گندمی رنگ و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 9 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا