خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
38
امتیاز واکنش
739
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 22 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
روبه‌روی زنِ، سفید پوش که شامل یک روپوشِ سفید رویش اتیکت بود، در صندلِ چرمی از قهو‌ه‌ای نشسته‌ام. پوشه‌ها مترتب در کناری از میزِ شیشه‌ای سایه افکندند و تمامی از مغز‌ها در اون، خط شده‌ان جلوهِ ناپدید شدن در نقطه‌ای رو وصف می‌دهن و صفتی چون دیوانه رو به ارمغان در...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 18 نفر دیگر

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
38
امتیاز واکنش
739
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 22 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
چین‌های صورتش در چشمم مثل اکلیل می‌درخشد و انگار اون خط‌ها شِریطِ، گناهایش است.‌ اون خط‌ها رو در مغزم می‌کشم نقطه کجاست؟! چرا در مغزم جایی نیست تکمیل کند به مغز دیگری برای تکمیل احتیاج دارم؟! و نباید پا گذاشت ولی نمی‌توانی پا بذاری چون یک قدم‌ مساویِ قدم گذاشتن روی اون گنـ*ـاه‌ها و مکان جرایم، حتی یک بندم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عجیب
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 17 نفر دیگر

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
38
امتیاز واکنش
739
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 22 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
من در همین لحظه ساعت‌ها رو می‌گذرونم و اون چون قاتلی که همیشه در خونه‌ام در یک بخش گچ گرفته با یک دستگیره که دستش انداخته زندگی می‌کند. و من بیش از آن هم بوده‌ام و من انتخاب شده‌‌ی این سریِ مغزمم او این‌بار من، خودش رو انتخاب کرده! او هم یکم قدیمی و قبل‌ترِ این ماجراست ولی از من قبلی‌تر نیست. او همیشه در...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عجیب
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 17 نفر دیگر

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
38
امتیاز واکنش
739
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 22 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
روبه‌روی ضُحا و مونا نشسته و در دستم یک ماگ سفید رنگ دارم روی صندلی راکم نشسته خیره به پنجره‌های بزرگ و قدی، دکوری‌های عتیقه، صدای مونا رو می‌شنوم:
- تو ترسی باید ازت بترسم ولی اهمیتی نمیدم.
رو به ضُحا گفته بود‌ و ضُحا که عینکی بزرگ و ته استکانی مشکی داشت، صورت دایره شکل، چشمای مشکیِ گرد. لبای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عجیب
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 17 نفر دیگر

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
38
امتیاز واکنش
739
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 22 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
این‌بار در تراس با ماگی سیه رنگ، پر از محتویات قهوه، با روانپزشکی که چون روانپزشک خودم بود نشستم. او بالا سرم منتظر بهم چشم دوخته پلک، بر هم می‌فشرم و به سوال‌هاش گوش میدم که محملاتی را روی زبانش ریخته‌است و الان اون محملاتی تبدیل به سخنی شده از من پرسیده میشه
- چرا دلیلش رو بهم نمیگی چرا شدی اینی که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 15 نفر دیگر

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
38
امتیاز واکنش
739
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 22 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
از در قطور ورودی که رد شدم جان به پیاده‌های پیچیده و خاکیِ سمت پارک بخشیدم، نفسی عمیق کشیدم عجیب بود که مکانی مقرر بودم خیلی ساکت بود این‌جا ساکت بود یا گوش‌های من مشکل پیدا کرده بود؟! ما تنها بودیم در مغز من، ولی در مغزم صدایی نیست چشم به هوای سرد دوختم عجیبه! نیستن!
به این صداها هم اعتمادی نبود. اعتماد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 15 نفر دیگر

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
38
امتیاز واکنش
739
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 22 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
( من، مغز اونم)
دیوار مغزش، پنجره‌ایست اون می‌نگرد! نگاه اون دوربین منه. من برای مغزشم اما خود خواستم! بلند می‌شه تا روی صندلی راک کمی اون‌ور تر از خودش قدم تند می‌کنه سرامیک‌های سفید قدم‌‌هاش رو چون قدمی آشنا می‌شناسن چشم‌هاش به ساعت نقره‌ای رنگ روی دیوار ساده و یک دست سفیدِ که تنها ساعتی، روی اون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 15 نفر دیگر

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
38
امتیاز واکنش
739
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 22 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
هوای این‌جا نسبت به بیرون، خنک بود و سردی کمتر احساس میشد چشم‌های سیاهم ریوِ مردمک‌هایش نشست امیداوارم بودم، مغزش واکنش به بودنم در این مکان نشون بده درحالی که خیره‌ام لـ*ـب‌های گوشتی‌ام تکان می‌خورن:
- بیرون از این‌جا چیزی وجود داره، که به‌خاطرش بخوای این‌جا نباشی؟!
صورت بیضی‌اش تکانی می‌خورد لـ*ـب‌های نازکش در...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • تعجب
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 15 نفر دیگر

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
38
امتیاز واکنش
739
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 22 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
که در همان تبانی صدای گوشی‌ام بلند شد گوشی‌ام رو از جیب شلوار همرنگ پافرم بیرون کشیدم اسمی که خیلی وقت بود انتظار داشتم زنگ بزنه ولی تماس در پی تمام آهنگ خاموش شد، دستم می‌لرزید خیره شدم به بک گراندی که ماه روز تولدم رو نشون می‌داد. و دوباره تماسی که روی گوشی‌ام افتاد سرفه‌ای برای صاف کردن صدایم کرده و آخر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • تعجب
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 15 نفر دیگر

سویل

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/11/21
ارسال ها
38
امتیاز واکنش
739
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
21 روز 22 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
مغز جوری بود که ازش رد بشی ولی همه چی برات تاریک باشه وقتی تاریکِ، هم رد نشده حساب کن! برای اون باید چشمی ساخته میشد که سیاهی رو ببینه! ولی این فرد می‌تونستم بفهمم می‌خواست با این هیبت ترسناک و نگاه قهوه‌ایِ عمیقش حالم رو بد کنه و خرافاتی از خودش که ترسناک هم به نظر برسن من رو فراری بده، چون وقتی حالم بد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان داهی جوهر | سویل کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: *NiLOOFaR*، Arti، -FãTéMęH- و 15 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا