اشعار کودکانه شاد

~XFateMeHX~ · 16/2/22

برف اومده چه سرده

دست وپاهام می لرزه

لپام شده کمی سرخ

وای دندونام می لرزه

می خوام برم توکوچه

مامانم نمی زاره

خیلی دلم گرفته

خدایا این چکاره

وقتی مامان خسته شد

رفت توی خواب سنگین

رفتم میون کوچه

آهسته وپاورچین

~XFateMeHX~ · 16/2/22

کفشای مامان

پاشنه بلنده

وقتی می‌پوشه

نی نی می‌خنده

حالا پوشیده

کفشا رو نی نی

میگه مامان جون

منو می‌بینی؟

بزرگ شدم من

قدم بلنده

چرا باباجون

به من می‌خنده؟

مامان میگه جان!

چه کاری کردی!

پاهاتو توی

کفش من کردی؟

~XFateMeHX~ · 16/2/22

وقتی که من مامان بشم

چادر مشکی می‌پوشم

کفش زرشکی می‌پوشم

دامن چین‌دار

روسری می‌ندازم سرم

یک کیف گنده می‌خرم

می‌رم به بازار

شلوار و مانتو می‌پوشم

مقنعه‌ی نو می‌پوشم

می‌رم سر کار

می‌گم مامانِ گل من

عروسک خوشگل من

خدانگهدار

~XFateMeHX~ · 16/2/22

روی انگشت بهار

شاپرک می‌خندد

بال‌هایش را، باز

می‌کند، می‌بندد

شاپرک می‌داند

که بهار آمده است

بر سرِ کوه، نسیم

باز چادُر زده است

از هوا انگاری

بوی گل می‌بارد

شاپرک در چشمش

آسمانی دارد

چشمه می‌جوشد باز

مثل آوازِ بهار

شاپرک می‌داند

هست آغاز بهار

شاپرک بالش را

لحظه‌ای می‌بندد

عکس او در چشمه

مثلِ گل می‌خندد

جعفر ابراهیمی

~XFateMeHX~ · 16/2/22

توی ده ما

لولوخورخوره!

نشسته تنها

روی سُرسُره

شده با غصه

دلش رو به رو!

آخر همبازی اش

قهر کرده با او!

می روم پیشش

با شعر و لبخند

می دهم او را

با شادی پیوند

احمد خدادوست

~XFateMeHX~ · 16/2/22

خروسه کجاست؟ رو پرچین

چی داره ؟ تاج چین چین

بالش رو هی تکون می‌ده

به این و اون نشون می‌ده

می گه که خوش به حال من

رنگین کمونه بال من

هم قوی، هم قشنگم

هیچ کس نیاد به جنگم

بعد چی می‌شه؟

می‌خونه تا خسته می‌شه

وقتی می‌آد به لونه

نمونده آب و دونه

~XFateMeHX~ · 16/2/22

یک درخت اینجا

یک درخت آنجا

هر دو تا سبزند

هر دو تا زیبا

این یکی سیب است

آن هم انگور است

جیک و جیک و جیک

ای گنجشک ناز

یک سیب قرمز

برایم بنداز

وز و وز و وز

زنبور آی زنبور

بده به من هم

یک خوشه انگور

~XFateMeHX~ · 16/2/22

کی بود کی بود؟

یه صابون کوچیک موچیک

گریه می‌کرد چیلیک چیلیک

غصه می‌خورد همیشه

می‌گفت چرا صابون بزرگ نمی‌شه

هر روز دارم آب می‌خورم تَر می‌شم

ولی کوچیک‌تر می‌شم

رفتم پیشش نشستم

براش یه خالی بستم

گفتم من هم اون قدیما غول بودم

مثل تو خنگول بودم

کوچیک شدم که با تو بازی کنم

سُرت بدم سُرسُره بازی کنم

~XFateMeHX~ · 16/2/22

قلاب ماهی دارم

گذاشتمش کنارم

می خوام بگیرم از آب

ماهی رو با قلاب

دریا از این جا پیداست

بابام می‌گه:«چه زیباست!»

تو راه، کمی خوابم برد

ماشین بابا سر خورد

نه دریا بود، نه آب بود

اینا همش تو خواب بود

جعفر ابراهیمی

~XFateMeHX~ · 16/2/22

پنجره اتاقم

باز می‌شه بسته می‌شه

این کیه پشت پرده

این کیه پشت شیشه؟

من می‌دونم کسی نیست

فقط آقای باده

هو هو هو گوش کنین !

اینم صدای باده

اسدالله شعبانی

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین