خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~XFateMeHX~

کاربر برتر
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/4/20
ارسال ها
7,078
امتیاز واکنش
10,094
امتیاز
428
زمان حضور
35 روز 22 ساعت 26 دقیقه
مادربزرگ مهربون

با پارچه‌های رنگارنگی

دوخته برام عروسکِ

با نمک و خیلی قشنگی

روسری کرده سرش

پاچین گلدار به تنش

یه عالمه پنبه و پشم

گذاشته توی بدنش

با نخ آبی رو لـ*ـبش

یه خال آبی کاشته او

اسم عروسک منو

«مامان گلی» گذاشته او


اشعار کودکانه شاد

 

~XFateMeHX~

کاربر برتر
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/4/20
ارسال ها
7,078
امتیاز واکنش
10,094
امتیاز
428
زمان حضور
35 روز 22 ساعت 26 دقیقه
باز بهار آمده

به باغ و صحرا

پر شده از بوی گل

تمام دنیا

قالی سبز چمن

خیلی قشنگ است

شکوفه درختان

رنگ به رنگ است

به شاخه‌ها نشسته

صدها جوانه

کرده میان شاخه

پرنده لانه

درخت کرده دعوت

پرنده‌ها را

چقدر شاد و زیباست

نغمه آنها


اشعار کودکانه شاد

 

~XFateMeHX~

کاربر برتر
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/4/20
ارسال ها
7,078
امتیاز واکنش
10,094
امتیاز
428
زمان حضور
35 روز 22 ساعت 26 دقیقه
آمدى و پنجره‌ها باز شد

کوچه پر از خنده و آواز شد

بین تو و دسته گنجشک‌ها

بازى و هم صحبتى آغاز شد

آمدى و عطر تو پیچید باز

دردل این کوچه ى پر پیچ و خم

تا که نسیم نفس تو وزید

پاک شد از ذهن هوا، گرد غم

آمدى، همراه قدم‌هاى تو

سنگ به تنهایى این کوچه خورد

تلخى دلتنگى این کوچه را

خنده شیرین تو از یاد برد


اشعار کودکانه شاد

 

~XFateMeHX~

کاربر برتر
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/4/20
ارسال ها
7,078
امتیاز واکنش
10,094
امتیاز
428
زمان حضور
35 روز 22 ساعت 26 دقیقه
یک لباس صورتی

در خیالم بافتم

نقشه خورشید را

روی آن انداختم

یک کبوتر، آن طرف

با پر و بال سفید

آشیانه کرده بود

بر درخت سبز بید

در کنار آن درخت

چشمه بود و رود و سنگ

آن خیال صورتی

شد لباسی رنگ رنگ


اشعار کودکانه شاد

 

~XFateMeHX~

کاربر برتر
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/4/20
ارسال ها
7,078
امتیاز واکنش
10,094
امتیاز
428
زمان حضور
35 روز 22 ساعت 26 دقیقه
خورشید خانم که خسته بود

رفت پشت اون کوه کبود

هلال ماه ابرو کمان

نشست کنار آسمان

ستاره‌ها دور و برش

الماس‌ می‌ریختند به سرش

وقتی که شب سحر شد

خروس از آن خبر شد

قوقولی قوقو را سر داد

به بچه‌ها خبر داد:

کی خواب و کی بیداره

صبح شده وقت کاره


اشعار کودکانه شاد

 

~XFateMeHX~

کاربر برتر
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/4/20
ارسال ها
7,078
امتیاز واکنش
10,094
امتیاز
428
زمان حضور
35 روز 22 ساعت 26 دقیقه
برف آمده شبانه

رو پشت‌بام خانه

برف آمده رو گل‌ها

رو حوض و باغچه‌ی ما

زمین سفید هوا سرد

ببین که برف چه ها کرد

رو جاده‌ها نشسته

رو مسجد و گلدسته

برف قاصد بهاره

زمستان‌ها می‌باره

سلام سلام سپیدی

دی‌شب ز راه رسیدی؟


اشعار کودکانه شاد

 

~XFateMeHX~

کاربر برتر
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/4/20
ارسال ها
7,078
امتیاز واکنش
10,094
امتیاز
428
زمان حضور
35 روز 22 ساعت 26 دقیقه
یک دوست دارم

که مهربان است

جایش همیشه

در آسمان است

او صورتم را هی می‌کند ناز

یا توی گوشم می‌خواند آواز



اسمش نسیم است

آرام و شاد است



بابای خوبش

آقای باد است


اشعار کودکانه شاد

 

~XFateMeHX~

کاربر برتر
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/4/20
ارسال ها
7,078
امتیاز واکنش
10,094
امتیاز
428
زمان حضور
35 روز 22 ساعت 26 دقیقه
خبر خبر خبردار

گل آمده به بازار

یکی، دو تا، نَه، ده تا

نَه ده، نَه صد، چه بسیار

به برف و سرما گفته

برو خدانگهدار

خبر خبر شبانه

درخت زده جوانه

دوباره بر سرش بست

شکوفه دانه دانه

به روی شاخه ای ساخت

پرستو آشیانه

خبر خبر خبرهاست

میان باغ غوغاست

کدام را بگویم

که هر چه هست، زیباست

خلاصه خبرها

بهار خوب و زیباست


اشعار کودکانه شاد

 

~XFateMeHX~

کاربر برتر
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/4/20
ارسال ها
7,078
امتیاز واکنش
10,094
امتیاز
428
زمان حضور
35 روز 22 ساعت 26 دقیقه
روی دیوار حیاط

می‌نشیند شاپرک

بال‌های نازکش

طفلکی خورده ترک

ساکت و بی‌حرکت است

شاید او سردش شده

نه گمانم زخم او

باعث دردش شده

شاپرک جان تشنه‌ای؟

چیزی آیا خورده‌ای؟

ساکتی حرفی بزن

خانه را گم کرده‌ای؟

زیر نور آفتاب

شاپرک خوابیده است

حتماً او در خواب خود

باغ گل را دیده است

می‌کشد خمیازه ای

می‌روم نزدیک‌تر

حال او بهتر شده

شاپرک جانم بپر


اشعار کودکانه شاد

 

~XFateMeHX~

کاربر برتر
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/4/20
ارسال ها
7,078
امتیاز واکنش
10,094
امتیاز
428
زمان حضور
35 روز 22 ساعت 26 دقیقه
طفلکی خاله سوسکه

خوابیده وبیماره

چون که شده بچه دار

حال خوشی نداره

خوشحاله آقا موشه

اون شده امروز بابا

خریده واسه خاله

یه دسته گل زیبا

اون دوتا بچه ی ناز

گاهی بیدار گاهی خواب

یک دفعه جیغ می کشند

گاهی می شند چه بی تاب

خاله سوسکه با بیحالی

هی می خونه لالایی

خسته میشه ومیگه

آقا موشه پس کجایی؟

نمی تونم تنهایی


اشعار کودکانه شاد

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا