مشاعره با ای شروع بشه

moh@mad · 19/1/23

matieh گفت:
ای پیر خرابات چه افتاده که دیریست
در کنج خرابات نبینند خرابت

ای دل پر هوش ما با همه فرزانگی
شد ز غم آن پری فاش به دیوانگی

ما چو خراباتییم گر ننشیند رواست
پیش خراباتیان آن صنم خانگی

matieh · 20/1/23

ای ساربان آهسته ران کارام جانم میرود
وان دل که با خود داشتم با دل ستانم میرود

moh@mad · 23/1/23

matieh گفت:
ای ساربان آهسته ران کارام جانم میرود
وان دل که با خود داشتم با دل ستانم میرود

ای ز مژگان تو در چشم گلستان خارها
گل ز سودای رخت افتاده در بازارها

هر سحرگه کیمیای سرخ رویی می زند
آفتاب رحمت عام تو بر دیوارها

matieh · 23/1/23

ای روح بخش بی‌بدل وی لـ*ـذت علم و عمل
باقی بهانه‌ست و دغل کاین علت آمد وان دوا

moh@mad · 3/2/23

matieh گفت:
ای روح بخش بی‌بدل وی لـ*ـذت علم و عمل

باقی بهانه‌ست و دغل کاین علت آمد وان دوا

ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی

دردمندان بلا زهر هلاهل دارند
قصد این قوم خطا باشد هان تا نکنی

(SINA) · 4/2/23

ای مهربان تر از برگ در بـ*ـو*سه های باران
بیداری ستاره در چشم جویباران

moh@mad · 4/2/23

(SINA) گفت:
ای مهربان تر از برگ در بـ*ـو*سه های باران
بیداری ستاره در چشم جویباران

ای خدا از عاشقان خشنود باد
عاشقان را عاقبت محمود باد

عاشقان را از جمالت عید باد
جانشان در آتشت چون عود باد

(SINA) · 4/2/23

اي بي خبر ازسوخته و سوختني
عشق آمدني بود نه آموختني

moh@mad · 4/2/23

(SINA) گفت:
اي بي خبر ازسوخته و سوختني
عشق آمدني بود نه آموختني

ای موی پریشان تو دریای خروشان
بگذار مرا غرق کند این شب مواج

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج

matieh · 4/2/23

ای دل چو زمانه می‌کند غمناکت
ناگه برود ز تن روان پاکت

بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند
زآن پیش که سبزه بر دمد از خاکت

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی