خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Aynaz1

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/12/21
ارسال ها
86
امتیاز واکنش
577
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
14 روز 17 ساعت 26 دقیقه
نویسنده این موضوع
پیرمرد با دیدن راشل بسیار خوشنود می‌گردد و به استقبالش از جا برمی‌خیزد. به سوی تک دخترش گام برمی‌دارد و او را گرم و صمیمی در حصار پدرانه خود می‌گیرد. هنگامی که چارلی پسرش به قتل رسید؛ ضربه‌ی مهلکی به روحیه‌ی لطیف راشل وارد شد و او وظیفه‌ی خودش می‌داند که بیشتر مواظبش باشد. پس از مدتی دخترش خود را رها می‌کند و روی صندلی آبی رنگ جلوی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان هفت‌تیری به نام قلم | Aynaz1 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: SelmA، M O B I N A، Z.A.H.Ř.Ą༻ و یک کاربر دیگر

Aynaz1

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/12/21
ارسال ها
86
امتیاز واکنش
577
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
14 روز 17 ساعت 26 دقیقه
نویسنده این موضوع
زمان حال
سال ۲۰۰۳
انگلیس_لندن
درحالی که عرق از پیشانی صافش می‌چکد؛ دستکش‌هایش را از دست درمی‌آورد و روی صندلی آبی رنگ گوشه‌ی اتاق می‌اندازد. پس از شش ساعت آموزش گروه +A به اتمام رسیده و این تازه، دوره‌ی اول است. رابرت پشت سر او از خوابگاه بیرون می‌آید و با خستگی بسیاری خود را روی یک صندلی آبی‌رنگ می‌اندازد. با بی‌حوصلگی دستی میان...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان هفت‌تیری به نام قلم | Aynaz1 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: SelmA، M O B I N A، Z.A.H.Ř.Ą༻ و یک کاربر دیگر

Aynaz1

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/12/21
ارسال ها
86
امتیاز واکنش
577
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
14 روز 17 ساعت 26 دقیقه
نویسنده این موضوع
با نگاه نفرت‌آمیز و سکوت کاترین جان رابرت به لـ*ـبش می‌رسد. دیگر نمی‌تواند لجبازی‌های او را تحمل کند. اصلاً مگر هنگام تلفن زدن به کلارا و فرا خواندنش نظر او را پرسیده بود؟ این‌ بار نتواند حال خراب کاترین را درک و این کوله‌بار مقصر بودن را تحمل کند. بیش از این سرزنش شدن علی‌رغم روحیه‌ی عجیبش، او را از پا درمی‌آورد. سرانجام نمی‌تواند با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان هفت‌تیری به نام قلم | Aynaz1 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: SelmA، Z.A.H.Ř.Ą༻، M O B I N A و یک کاربر دیگر

Aynaz1

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/12/21
ارسال ها
86
امتیاز واکنش
577
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
14 روز 17 ساعت 26 دقیقه
نویسنده این موضوع
ویکتوریا آب دهانش را از شنیدن این لحن دستوری قورت می‌دهد. با نگاه تحکم‌آمیز مرد سرش را با تردید به علامت تایید تکان می‌دهد و دنبالش، به سمت ماشین راه می‌افتد.
***
هنگامی که چشم باز کرده خود را دست و پا بسته به یک صندلی وسط بیشه‌ای پیدا می‌کند. دستانش با طناب‌های کهنه و فرسوده‌ای بسته شده و زبانش قادر به فریاد زدن و درخواست کمک نیست...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان هفت‌تیری به نام قلم | Aynaz1 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: SelmA، Z.A.H.Ř.Ą༻، M O B I N A و یک کاربر دیگر

Aynaz1

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/12/21
ارسال ها
86
امتیاز واکنش
577
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
14 روز 17 ساعت 26 دقیقه
نویسنده این موضوع
پانزده روز پیش
انگلیس_لندن
می‌خواهد جیغ بکشد که محکم به دیوار کوبیده می‌شود. از بینی بامزه و گردش خون می‌بارد و گیسوان طلایی‌اش به طرز آشفته روی صورت گرد و رنگ‌پریده‌‌اش ریخته است. می‌خواهد از جا بلند شود که مرد نقاب‌دار چانه‌ی گردش را در دست می‌گیرد و فشار می‌دهد. می‌خواهد از هراس و درد آهی بکشد که با برخورد مشتی پرقدرت دیگر بر بینی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان هفت‌تیری به نام قلم | Aynaz1 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: SelmA، Z.A.H.Ř.Ą༻، M O B I N A و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا