- عضویت
- 31/8/20
- ارسال ها
- 320
- امتیاز واکنش
- 2,402
- امتیاز
- 178
- سن
- 21
- زمان حضور
- 6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
(سخن نویسنده: تصاویری که کلارا توی ذهنش میبینه به صورت فلشبک به گذشته بیان میشه.)
بیست سال قبل
دانای کل
در سالن گردی که دیوارهای کرمیرنگ داشت و سمت راستش سراسر پنجرهی قدی بود و و در سمت چپ، یک در قهوهایرنگ موجود بود، مدام از این سمت به آن سمت میرفت. اخم روی ابروهایش ساکن شده و خود نیز خشمگین...
(سخن نویسنده: تصاویری که کلارا توی ذهنش میبینه به صورت فلشبک به گذشته بیان میشه.)
بیست سال قبل
دانای کل
در سالن گردی که دیوارهای کرمیرنگ داشت و سمت راستش سراسر پنجرهی قدی بود و و در سمت چپ، یک در قهوهایرنگ موجود بود، مدام از این سمت به آن سمت میرفت. اخم روی ابروهایش ساکن شده و خود نیز خشمگین...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان بغض آسمان | sevma کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: