مشاعره

فروغ ارکانی · 30/4/18

از نظرت کجا رود، ور برود تو همرهی
رفت و رها نمیکنی، آمد و ره نمیدهی

~elнa_м~ · 30/4/18

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

فروغ ارکانی · 30/4/18

شکر کند عارف حق کز همه بردیم سبق
بر زبر هفت طبق اختر رخشنده شدم

~elнa_м~ · 3/5/18

ماه درخشنده چو پنهان شود
شپره بازیگر میدان شود

فروغ ارکانی · 4/5/18

دل اگر از من گریزد وای من
غم اگر از دل گریزد وای دل

^moon shadow^ · 4/5/18

لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دور
ور نه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست

فروغ ارکانی · 4/5/18

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

~elнa_м~ · 4/5/18

تا ترا از دور دیدم، رفت عقل و هوش من

می‌شود نزدیک منزل کاروان از هم جدا

فروغ ارکانی · 4/5/18

ای جام به هم ریخته صد بار نگفتم
با سنگدلان یار مشو میشکنندت

^moon shadow^ · 4/5/18

تني آلوده درد و لبريز غم دارم
ز اسباب پريشاني تو را اي عشق كم دارم

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی