- عضویت
- 31/10/18
- ارسال ها
- 996
- امتیاز واکنش
- 9,620
- امتیاز
- 233
- محل سکونت
- مرز جنون
- زمان حضور
- 10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
دلـم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
چون صبا با تن بیمار و دل بـیطاقت
بـــه هـــواداری آن سرو خرامان بـــروم
در ره او چــو قلـم گر به سرم باید رفت
بـا دل زخم کــش و دیده گریان بــروم
نـذر کردم گـر از این غـم به درآیم روزی
تا در میکده شادان و غـزل خوان بـروم
حافظ
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
چون صبا با تن بیمار و دل بـیطاقت
بـــه هـــواداری آن سرو خرامان بـــروم
در ره او چــو قلـم گر به سرم باید رفت
بـا دل زخم کــش و دیده گریان بــروم
نـذر کردم گـر از این غـم به درآیم روزی
تا در میکده شادان و غـزل خوان بـروم
حافظ
مشاعره
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com