مشاعره

moh@mad · 22/7/20

* گفت:
موي سپيد را فلکم آسان نداد
اين رشته را به نقد جواني داده ام

من پس از عزت و حرمت شدم ار خار کسی
کار دل بود که با دل نفتد کار کسی
دین و دنیا و دل و جان همه دادم چه کنم
وای بر حال کسی کوست گرفتار کسی

~ZaHrA~ · 22/7/20

یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم، رهایم کرد و رفت

roza · 22/7/20

moh@mad گفت:
من پس از عزت و حرمت شدم ار خار کسی
کار دل بود که با دل نفتد کار کسی
دین و دنیا و دل و جان همه دادم چه کنم
وای بر حال کسی کوست گرفتار کسی

یاد تو کنم میان یادم باشی
لـ*ـب بگشایم در این گشادم باشی

گر شاد شوم ضمیر شادم باشی
حیله طلبم تو اوستادم باشی

~ZaHrA~ · 22/7/20

یک سال دیگر آمد و دنیا عوض نشد
چیزی بغیر پیرهن از ما عوض نشد

roza · 22/7/20

* گفت:
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم، رهایم کرد و رفت

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس

ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

Saghár✿ · 22/7/20

کاش میشد خاطرات را پاک کرد
یا که برد و زیر صد من خاک کرد

~ZaHrA~ · 22/7/20

دلم تنهاست ماتم دارم امشب
دلي سرشار از غم دارم امشب

Saghár✿ · 22/7/20

بی تو یک ثانیه تکرار شدن حال بدی است
خاطرت جمع ، نبودی که چنین سال بدی است

moh@mad · 22/7/20

Saghar گفت:
بی تو یک ثانیه تکرار شدن حال بدی است
خاطرت جمع ، نبودی که چنین سال بدی است

تقدیر که بر کشتنت آزرم نداشت
بر حسن و جوانیت دل نرم نداشت
اندر عجبم زجان ستان کز چو تویی
جان بستد و از جمال تو شرم نداشت

roza · 22/7/20

moh@mad گفت:
تقدیر که بر کشتنت آزرم نداشت
بر حسن و جوانیت دل نرم نداشت
اندر عجبم زجان ستان کز چو تویی
جان بستد و از جمال تو شرم نداشت

تو عیب کسان هیچ‌گونه مجوی

که عیب آورد بر تو بر عیب‌جوی

وگر چیره گردد هـوا بر خرد

خردمندت از مردمان نشمرد

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی