مشاعره

yeganeh yami · 28/3/20

وای بر من که در این بازی بی سود و زیان
پیش پیمان شکنی چون تو شدم عهد شکن!
پ.ن: و ها تموم شد!

Asal_Zinati · 28/3/20

نفس باد صبا مشک‌فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
پ. ن: پس نه د نه و

yeganeh yami · 28/3/20

در فکر دلبری ز من بی‌نوا مباش
صیدی چنین حقیر، برازنده ی تو نیست
پ.ن: دیگه شعر ندارم....

Asal_Zinati · 28/3/20

تنهاترین تنها منم
سرگشته و رسوا منم

پ. ن: تو می‌تونی

yeganeh yami · 28/3/20

می‌‌‌شود فکر مرا ذهن مرا
دل راهی شده را پس بدهی؟!
پ.ن: یه مصراع بود بالایی ها!

Asal_Zinati · 28/3/20

آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بوده‌ام
تا برفتی ز برم صورت بی‌جان بودم
پ. ن: بقیش رو نمی‌دونم

yeganeh yami · 29/3/20

من بغض فرو می‌خورم و جا تو خالیست
هر جا که دوتا صندلی ساده ببینم.

Asal_Zinati · 29/3/20

من تجربه کردم صنم خوش‌خو را
سیلاب سیه تیره نکرد آنجو را
یک روز گره نبست او ابرو را
دارم بیمرگ و زندگانی او را

yeganeh yami · 29/3/20

ای بغض فرو خورده مرا مرد نگه دار
تا دست خداحافظی اش را بفشارم.

Asal_Zinati · 29/3/20

مرا در دام‌ها بسیار بستند
ز بالم کودکان پرها شکستند

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی