درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

MaRjAn · 22/7/24

حمیدی گفت:
سلام وقت بخیر
درخواست ناظر تایید

«به نام خداوند لوح و قلم حقیقت نگار وجود و عدم»

نام رمان: ای روی تو آیینه‌ام
نویسنده: رها حمیدی
ژانر: عاشقانه

خلاصه:
تمام عشق روزی نیم‌نگاهی بود که بلوار تاریک رسیدن به او را ریسه ‌می‌بست، این روزها که آسمان پر از ستاره‌های خاموش است عشق، نیم‌نگاهی است که خسوف را کنایه می‌زند و باد با کینه‌ای از نمی‌دانم‌ها و رفتن‌ها طاق‌های پنجره را به هم می‌کوبد؛ آری تمام عشق روزی نیم‌نگاهی بود که تمام هستی دخترانه‌ای را نشانه رفته بود.
ابرها را باید گفت نبارند، باران بی‌مهابای چشمانش هم مجابش نمی‌کنند. به راستی که او از خشکسالی قرن‌ها و عاطفه‌ها آمده‌ است.

باسلام، ناظر شما -FãTéMęH-
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، به امید موفقیت شما... :good_luck:

~FaTeMeH~ · 23/7/24

سلام
نام رمان : سوپروایزر
ژانر : طنز ، کلکی ، همخونه ای ، غمگین
خلاصه: شیدا دختر شیطونیه که آرزوش کار توی معروفترین هتل شهره و در رشته هتلداری درس خوانده و تمام تلاشش را میکند تا به آرزویش برسد اما
رسیدن به آرزوش کار خیلی سختیه چون صاحب اون هتل یه پسر مغرور و بد اخلاقه...

MaRjAn · 23/7/24

~FaTeMeH~ گفت:
سلام
نام رمان : سوپروایزر
ژانر : طنز ، کلکی ، همخونه ای ، غمگین
خلاصه: شیدا دختر شیطونیه که آرزوش کار توی معروفترین هتل شهره و در رشته هتلداری درس خوانده و تمام تلاشش را میکند تا به آرزویش برسد اما
رسیدن به آرزوش کار خیلی سختیه چون صاحب اون هتل یه پسر مغرور و بد اخلاقه...

باسلام، ناظر شما خودم
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، به امید موفقیت شما... :good_luck:

Raha F A · 23/7/24

نام رمان: بایومادول
نویسنده: رها اف،ای
ژانر: عاشقانه، تراژدی
خلاصه:
نیلان محمدی دختر بیست و دو ساله‌ای که با تلاش‌های فراوان سروان موفقی شده، پنج سال پیش با سروان محمد تهرانی رابـ*ـطه عاشقانه‌ای داشتن دو سال بعد محمد شب خواستگاری نیلان رو ترک می‌کنه و نیلان می‌مونه با قلب زخمی و شایعه‌های پشت سرش.
و حالا بعد پنج سال دوباره روبه‌رو شدنشون با هم در محل کار نیلان و ماموریتی که نیلان باید با سرگرد محمد تهرانی بره و...

MaRjAn · 24/7/24

Raha F A گفت:
نام رمان: بایومادول
نویسنده: رها اف،ای
ژانر: عاشقانه، تراژدی
خلاصه:
نیلان محمدی دختر بیست و دو ساله‌ای که با تلاش‌های فراوان سروان موفقی شده، پنج سال پیش با سروان محمد تهرانی رابـ*ـطه عاشقانه‌ای داشتن دو سال بعد محمد شب خواستگاری نیلان رو ترک می‌کنه و نیلان می‌مونه با قلب زخمی و شایعه‌های پشت سرش.
و حالا بعد پنج سال دوباره روبه‌رو شدنشون با هم در محل کار نیلان و ماموریتی که نیلان باید با سرگرد محمد تهرانی بره و...

باسلام، ناظر شما Mitra_Mohammadi
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، به امید موفقیت شما... :good_luck:

MaRjAn · 25/7/24

YaSnA_NHT๛ گفت:
سلام خسته نباشید
نام رمان: …
ژانر: فانتزی، عاشقانه
نویسنده: یسنا نهتانی
خلاصه:
رمانی در رابـ*ـطه با فرزند حضرت ادم و فرزند لیلیث
ناظر پیشنهادی : MaRjAn

باسلام، با درخواست شما موافقت شد! (افتخار دادم

)
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، به امید موفقیت شما... :good_luck:

فریان · 2/8/24

نام رمان: خاکستر بی نام
ژانر: فانتزی_ عاشقانه
خلاصه:
آخرین روزنه های آتش حیات، افسانه ای از عالم پیشین را روایت می کنند.
خاکستری بی نام و نشان، از اندرون گور سردش برخواسته،خود و جهانش را به جنون کشانده و انگره را به زانو درآورده!
و چنین شد که سیر جوهری بی آنکه جوهری در عالم باشد به حرکت درآمد

درخواست یک ناظر سخت گیر و بی رحم را دارم
با تشکر

MaRjAn · 2/8/24

فریان گفت:
نام رمان: خاکستر بی نام
ژانر: فانتزی_ عاشقانه
خلاصه:
آخرین روزنه های آتش حیات، افسانه ای از عالم پیشین را روایت می کنند.
خاکستری بی نام و نشان، از اندرون گور سردش برخواسته،خود و جهانش را به جنون کشانده و انگره را به زانو درآورده!
و چنین شد که سیر جوهری بی آنکه جوهری در عالم باشد به حرکت درآمد

درخواست یک ناظر سخت گیر و بی رحم را دارم
با تشکر

باسلام، ناظر شما خودم
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، به امید موفقیت شما... :good_luck:

@Mahdiy_Ba · 2/8/24

شهاب پسر کارخونه داری و جذابیه که در عالم رفاقت رفیقش از او میخواهد که استاد دانشگاهشون را که اونو اذیت کرده و بعدها مشخص میشه سؤ تفاهم بوده، عشقش را ازش گرفته را عاشق خودش کنه و بعد آبروشو ببره ..‌شهاب با سرسختی قبول میکنه .. کم کم شهاب به اون دختر علاقه مند میشود و روزموعود که میرسد عشق آتشینی بینشون اتفاق افتاده..‌
دختره تا می فهمه همه چیز نقشه بوده حلقه را پس داده و از شهاب متنفر میشود ....

نساطاهر · 3/8/24

سلام درخواست ناظر دارم (ناظر پیشنهادی ندارم )

رمان:سرخوش از تو
موضوع:عاشقانه،معمایی،

در مورد عاشق و معشوقی به اسم رُز و آرش که دیوانه وار همو میخواستن
ولی بنابع دلایلی پدر رز اون رو مجبور به ازدواج با میلاد میکنه و آرش این وسط فکر میکنه که رز بهش خیـ*ـانت کرده و باعث جدایی میشه

بعد پنج سال که رز پرستار دختر کوچولویی میشه بعد چند ماه که پدر اون بچه از امارات برمیگرده رز میفهمه که آرش عشق دیرینش ازدواج کرده و بچه داره

در حالی که رز شب عروسیش میلاد بهش انگ خیـ*ـانت و باکره نبودن میزنه و همون تالار ولش میکنه و باعث میشه که رز همه چیزشو حتی خانوادشو از دست بده

و رز و آرش نمیدونن که چند ساله که دچار انتقام دیگران شدن ….

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر ارشد رمان ۹۸

عضو جدید انجمن

مدیر ارشد رمان ۹۸

عضو جدید انجمن

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

کاربر نیمه فعال

مدیر ارشد رمان ۹۸

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین