خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

nima_ni

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/3/24
ارسال ها
2
امتیاز واکنش
3
امتیاز
3
سن
24
زمان حضور
8 ساعت 34 دقیقه
سه گمشده
روایتگر ۳ دختر دوقلو می‌باشد که از هم جدا شدند و دنبال یکدیگر میگردند
اما نمی‌دانند در گذشته چه اتفاقی افتاده که از هم جدا شدند




درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و MaRjAn

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,816
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
218 روز 10 ساعت 14 دقیقه
سه گمشده
روایتگر ۳ دختر دوقلو می‌باشد که از هم جدا شدند و دنبال یکدیگر میگردند
اما نمی‌دانند در گذشته چه اتفاقی افتاده که از هم جدا شدند
باسلام، ناظر شما reyhan banoo
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید،‌ به امید موفقیت شما...:good_luck:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: zarim و YeGaNeH

Z.a.H.r.A☆

نویسنده‌ی برتر رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
  
عضویت
19/7/21
ارسال ها
1,349
امتیاز واکنش
9,319
امتیاز
333
محل سکونت
Otherworld
زمان حضور
166 روز 12 ساعت 44 دقیقه
نام رمان:...
نویسنده: Z.a.H.r.A☆
ژانر: تاریخی
خلاصه‌: این رمان داستان اولین پادشاه زن ایرانی رو روایت میکنه....


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و MaRjAn

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,816
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
218 روز 10 ساعت 14 دقیقه
نام رمان:...
نویسنده: Z.a.H.r.A☆
ژانر: تاریخی
خلاصه‌: این رمان داستان اولین پادشاه زن ایرانی رو روایت میکنه....
باسلام، به علت محدودیت آثار درحال تایپ، براتون ناظری تعیین نمی‌شه:good_luck:
موفق باشید..


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و Z.a.H.r.A☆

eternal

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
17/3/24
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
15
امتیاز
3
سن
17
زمان حضور
21 ساعت 14 دقیقه
سلام رمانم هنوز اسم قطعی نداره
ژانر : مافیایی معمایی عاشقانه کمی فانتزی
ناظر کسی باشه بتونه کمکم کنه و به ژانر مافیایی عاشقانه مسلط باشه و زود جواب بدن :love_struck: چون خودم سوال دارم در موردش


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Mitra_Mohammadi و MaRjAn

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,816
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
218 روز 10 ساعت 14 دقیقه
سلام رمانم هنوز اسم قطعی نداره
ژانر : مافیایی معمایی عاشقانه کمی فانتزی
ناظر کسی باشه بتونه کمکم کنه و به ژانر مافیایی عاشقانه مسلط باشه و زود جواب بدن :love_struck: چون خودم سوال دارم در موردش
باسلام، ناظر شما Mitra_Mohammadi
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید.
به امید موفقیت شما...:good_luck:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Mitra_Mohammadi و eternal

melika5784

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/3/24
ارسال ها
2
امتیاز واکنش
4
امتیاز
3
سن
18
زمان حضور
4 ساعت 3 دقیقه
رمان : رویای یک زندگی

نویسنده :melika84

ژانر :عاشقانه

پارت ۱✯
حالم خیلی بده آخه چرا باید بامن این کارو بکنه خداااا مگه من بندت نیستم تا کی باید بکشم تاکی ببینم دم نزنم خستم خدا جونم خستم باید چیکار کنم
علی شبیه آدمیه که مواد مصرف میکنه ترک میکنه هااا باز دوست داره بره مصرف کنه
حس میکنم دلش واسم میسوزه آخه دروغ میگه میخواد نفهمم نبینم ولی نمیدونه که من احساس میکنم میدونه اگه نباشه کار دست خودم میدم میدونه اگه بفهمم از دنیا میبرم میدونه من نفسم به نفسش بنده تظاهر میکنه دوسم داره
چند وقت پیش یه صفحه از اسکیرین شات پیام هاشو دیدم بهش گفتم تو پشتو پناهم تو این زندگی گفتم تو پدری برادری رفیقی این کارو بامن نکن بی پناه میشمااا
دلم میخواد برم پیش مامانم ولی نمیتونم میخوام پیش بابام باشم ولی نمیتونم جای واس رفتن ندارم خیلی تنهام نمیدونم میخواد چی بشه نمیدونم باید چیکار کنم
یه برنامه تو گوشیش ریختم دوس ندارم توش چیزی ذخیره بشه نمیخوام چیزی ببینم از ترس فردا خوابم نمی‌بره فردا عین ی آدم آدی برخورد میکنم میگم میخندم هیشکی نمی فهمه حالم خوب نیست دارم دیوونه میشم عصبیم از دست خودم
........
پیاماشو دیدم باور نمیکردم ک بخواد باهام این کارو بکنه
بامن سرشو رویه بالش میزاره ولی خیـ*ـانت میکنه هع خیـ*ـانت دارم میسوزم میخوام دیگه به روش نیارم دیگه چیزی نگم ببینم تا کی میخواد پیش بره
فردا سال تحویل باورم نمیشه همیشه باید سایه یه زن رو زندگیم باشه سال ۱۴۰۳مبارکم باشه خوب عیدی بهم داد
میدونم که بعدانا پشیمون میشه میترسم نتونم تا اون موقع صبر کنم که نتونم تحمل کنم
جونم داره به لـ*ـبم میاد اولین آخرین رویام بودش داره باهام چیکار میکنه


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: MaRjAn

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,816
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
218 روز 10 ساعت 14 دقیقه
رمان : رویای یک زندگی

نویسنده :melika84

ژانر :عاشقانه

پارت ۱✯
حالم خیلی بده آخه چرا باید بامن این کارو بکنه خداااا مگه من بندت نیستم تا کی باید بکشم تاکی ببینم دم نزنم خستم خدا جونم خستم باید چیکار کنم
علی شبیه آدمیه که مواد مصرف میکنه ترک میکنه هااا باز دوست داره بره مصرف کنه
حس میکنم دلش واسم میسوزه آخه دروغ میگه میخواد نفهمم نبینم ولی نمیدونه که من احساس میکنم میدونه اگه نباشه کار دست خودم میدم میدونه اگه بفهمم از دنیا میبرم میدونه من نفسم به نفسش بنده تظاهر میکنه دوسم داره
چند وقت پیش یه صفحه از اسکیرین شات پیام هاشو دیدم بهش گفتم تو پشتو پناهم تو این زندگی گفتم تو پدری برادری رفیقی این کارو بامن نکن بی پناه میشمااا
دلم میخواد برم پیش مامانم ولی نمیتونم میخوام پیش بابام باشم ولی نمیتونم جای واس رفتن ندارم خیلی تنهام نمیدونم میخواد چی بشه نمیدونم باید چیکار کنم
یه برنامه تو گوشیش ریختم دوس ندارم توش چیزی ذخیره بشه نمیخوام چیزی ببینم از ترس فردا خوابم نمی‌بره فردا عین ی آدم آدی برخورد میکنم میگم میخندم هیشکی نمی فهمه حالم خوب نیست دارم دیوونه میشم عصبیم از دست خودم
........
پیاماشو دیدم باور نمیکردم ک بخواد باهام این کارو بکنه
بامن سرشو رویه بالش میزاره ولی خیـ*ـانت میکنه هع خیـ*ـانت دارم میسوزم میخوام دیگه به روش نیارم دیگه چیزی نگم ببینم تا کی میخواد پیش بره
فردا سال تحویل باورم نمیشه همیشه باید سایه یه زن رو زندگیم باشه سال ۱۴۰۳مبارکم باشه خوب عیدی بهم داد
میدونم که بعدانا پشیمون میشه میترسم نتونم تا اون موقع صبر کنم که نتونم تحمل کنم
جونم داره به لـ*ـبم میاد اولین آخرین رویام بودش داره باهام چیکار میکنه
باسلام، ناظر شما بردیا مهرزاد
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، به امید موفقیت شما...:good_luck:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: بردیا مهرزاد و melika5784

Mahi678

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/3/24
ارسال ها
3
امتیاز واکنش
6
امتیاز
3
سن
16
زمان حضور
1 ساعت 53 دقیقه
اسم رمان: محله‌ی خفناک مختاری
ژانر: جنایی_ خانوادگی_ درام
نویسنده: مهسا

خلاصه: اینجا محله‌ی مختاریست اما در درون خفقان آن چه چیزی اتفاق افتاده است؟ میان راز های خفناک چه قتلی رخ داده است؟ آیا کسی می‌داند آن دختر چگونه کشته شده است اما اینک رازی از رئیس محله هادی در می‌آید.
هادی کیست؟ پرونده قتل دخترش با محله ی مختاری چه ارتباطی دارد؟
الان نگاه همه‌ی محله به خانم وکیل است آیا خانم می‌تواند از کارهای دایی اش چیزی دستگیر کند؟ این ریسمان قتل دختر دایی اش گریبان عمق کارش می‌شود این دیواره‌ی مرگ تمام راز و رمز هایش چگونه برملا می‌شود؟


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: MaRjAn و Essence

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,816
امتیاز
473
سن
16
زمان حضور
218 روز 10 ساعت 14 دقیقه
اسم رمان: محله‌ی خفناک مختاری
ژانر: جنایی_ خانوادگی_ درام
نویسنده: مهسا

خلاصه: اینجا محله‌ی مختاریست اما در درون خفقان آن چه چیزی اتفاق افتاده است؟ میان راز های خفناک چه قتلی رخ داده است؟ آیا کسی می‌داند آن دختر چگونه کشته شده است اما اینک رازی از رئیس محله هادی در می‌آید.
هادی کیست؟ پرونده قتل دخترش با محله ی مختاری چه ارتباطی دارد؟
الان نگاه همه‌ی محله به خانم وکیل است آیا خانم می‌تواند از کارهای دایی اش چیزی دستگیر کند؟ این ریسمان قتل دختر دایی اش گریبان عمق کارش می‌شود این دیواره‌ی مرگ تمام راز و رمز هایش چگونه برملا می‌شود؟
باسلام، ناظر شما Mitra_Mohammadi
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید؛ به امید موفقیت شما...:good_luck:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Mitra_Mohammadi
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا