خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Z_nasiri

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/7/21
ارسال ها
15
امتیاز واکنش
166
امتیاز
98
زمان حضور
3 روز 14 ساعت 14 دقیقه
نام رمان: من چه کسی هستم؟
ژانر:اجتماعی،عاشقانه
خلاصه:برای آرام سخت بود نشناختن خودش اتفاقاتی که براش رخ میداد و نمیتونست به یاد بیاره چه کسی هست،اما در نهایتِ سختی یه راه آسونی هست.


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: MaRjAn و Elaheh_A

MaRjAn

مدیر برتر رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,845
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
218 روز 19 ساعت 19 دقیقه
نام رمان: من چه کسی هستم؟
ژانر:اجتماعی،عاشقانه
خلاصه:برای آرام سخت بود نشناختن خودش اتفاقاتی که براش رخ میداد و نمیتونست به یاد بیاره چه کسی هست،اما در نهایتِ سختی یه راه آسونی هست.
باسلام، ناظر شما خودم
موفق باشید:aiwan_light_king:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 

دخترک شکلاتی

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/5/21
ارسال ها
6
امتیاز واکنش
132
امتیاز
148
زمان حضور
18 ساعت 38 دقیقه
سلام درخواست ناظر داشتم
اسم رمان :ملکه شب
ژانر:پلیسی، عاشقانه
خلاصه :داستان درمورد دختریه که به تمام افراد خانوادشو بخاطر سودجویی دیگران ازدست میده و حالا بعد مدتها خودشو آماده کرده تا انتقام خانواده شو بگیره
ناظر هم به انتخاب خودتون من اولین رمانمه و آشنایی ندارم


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: MaRjAn

MaRjAn

مدیر برتر رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,845
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
218 روز 19 ساعت 19 دقیقه
سلام درخواست ناظر داشتم
اسم رمان :ملکه شب
ژانر:پلیسی، عاشقانه
خلاصه :داستان درمورد دختریه که به تمام افراد خانوادشو بخاطر سودجویی دیگران ازدست میده و حالا بعد مدتها خودشو آماده کرده تا انتقام خانواده شو بگیره
ناظر هم به انتخاب خودتون من اولین رمانمه و آشنایی ندارم
باسلام، ناظر شما خودم
موفق باشید:aiwan_light_king:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 

Mahora

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/5/20
ارسال ها
372
امتیاز واکنش
2,592
امتیاز
228
محل سکونت
از دیار دور
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 46 دقیقه
سلام درخواست ناظر دارم
نام:از تبار دشمن
ژانر:عاشقانه،اجتماعی، پلیسی-مافیایی
خلاصه: او از تبار خویش به میان تبار دشمن فرستاده شد‌.
و حال هردو آن را گنهکار و دشمن خطاب میکنند، آن یتیم بی دایه را انقدر سرکوب میزنند و خورد میکنند و می‌شکنند که لاشه‌ای بی جان و خونمرده از آن باقی میماند..
ولیکن در این میان هیچکس نمیداند زمرد!
زن گنهکار تنها وسیله‌ای برای انتقامی قدیمی میان دو تبار عصیانگرِ شاهی و خان زاده است.


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: MaRjAn

MaRjAn

مدیر برتر رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,845
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
218 روز 19 ساعت 19 دقیقه
سلام درخواست ناظر دارم
نام:از تبار دشمن
ژانر:عاشقانه،اجتماعی، پلیسی-مافیایی
خلاصه: او از تبار خویش به میان تبار دشمن فرستاده شد‌.
و حال هردو آن را گنهکار و دشمن خطاب میکنند، آن یتیم بی دایه را انقدر سرکوب میزنند و خورد میکنند و می‌شکنند که لاشه‌ای بی جان و خونمرده از آن باقی میماند..
ولیکن در این میان هیچکس نمیداند زمرد!
زن گنهکار تنها وسیله‌ای برای انتقامی قدیمی میان دو تبار عصیانگرِ شاهی و خان زاده است.
باسلام، ناظر شما Matiᴎɐ✼
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، من رو هم اد کنید.
موفق باشید:aiwan_light_king:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Mahora و Matiᴎɐ✼

Nik

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/12/22
ارسال ها
3
امتیاز واکنش
9
امتیاز
78
سن
17
زمان حضور
5 روز 21 ساعت 38 دقیقه
سلام درخواست ناظر داذم
نویسنده : نیکی
ژانر : فانتزی سورئال
اسم: غرق شدن در اقیانوس میانه ماسه های ساحل
خلاصه:
سال ھا پیش نزدیک روستامون یھ جنگل بود پر از درخت ھای برافراشتھ و

تودر تو وقتی تو جنگل بودی نمی شئ فھمید کھ توروزی یا توشبی اما جایی در

میان اون جنگل یھ درخت بود با ریشھ ھایی کھ بھ قلبشان در زمین اما ساقھ

ھاش تا ماه میرسید منظورم خود ماھھ نھ یھ مبالغھ ادبی. میگفتن اون درخت یھ دوروازه است میون ماه و زمین الان ھمھ فکر میکنن ماه یھ کره خاکی با سطح پر چالھ چولھ و بی خاصیتھ خیلی عجیبھ ادما دروغ میگن تا حقیقت رو پنھان کنن ولی یھ روزی اون دروغ حقیقت میشھ و حقیقت دروغ میشھ اما ھر کی از برگ اون درخت میخورد ھمھ چیو میفھمید ھمھ چی منظورم ھمھ چیھ یعنی نھ فقط حال یا گذشتھ حتی اینده ھم میفھمیدن بنظر چیز وسوسھ کننده ای میاد نھ ؟؟ اما تا حالا دیدین ھمینطور الکی با خوردن یھ برگ ھمھ چیو بفھمی . نھ معلومھ کھ نھ ھمھ چی تو دنیا بھایی داره اما ھر کی اونو میخورد دیووونھ میشد ھر کی منظورم ھر کیھ دانشمندان. نویسنده ھا. اشراف زاده ھا.... احتمالا الان دارین فکر میکنین چھ فرقی داره ھمھ شون در نھایت انسان . وفتی یکی دو نفر دیوونھ شدن چرا باز ھم از اون برگ خوردن. اما نکتھ ھمینھ ذات ادما ھمینھ ھر کی فکر میکنھ از اون یکی بھتره اما در نھایت ھمھ شون دیونھ شدن و اخرش ھم ھیچکی راز ماه رو نفھمید پس درخت رو بھ اتیش کشیدن چون یا باید بفھمن یا از بین ببرن . اما تنھا درخت اتیش نگرفت و روستا ھم از بین رفت انقدر طمع از بین بردن داشتن

کھ پاک یادشون رفتھ بود ریشھ ھای درخت زیر خونھ ھای خودشونھ ھیچکس زنده از انجا بیرون نیامد جزیک نوازد کوچک نوزادی کھ زنده ماند این تازه

شروع ماجرای من بود


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Matiᴎɐ✼ و MaRjAn

MaRjAn

مدیر برتر رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,845
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
218 روز 19 ساعت 19 دقیقه
سلام درخواست ناظر داذم
نویسنده : نیکی
ژانر : فانتزی سورئال
اسم: غرق شدن در اقیانوس میانه ماسه های ساحل
خلاصه:
سال ھا پیش نزدیک روستامون یھ جنگل بود پر از درخت ھای برافراشتھ و

تودر تو وقتی تو جنگل بودی نمی شئ فھمید کھ توروزی یا توشبی اما جایی در

میان اون جنگل یھ درخت بود با ریشھ ھایی کھ بھ قلبشان در زمین اما ساقھ

ھاش تا ماه میرسید منظورم خود ماھھ نھ یھ مبالغھ ادبی. میگفتن اون درخت یھ دوروازه است میون ماه و زمین الان ھمھ فکر میکنن ماه یھ کره خاکی با سطح پر چالھ چولھ و بی خاصیتھ خیلی عجیبھ ادما دروغ میگن تا حقیقت رو پنھان کنن ولی یھ روزی اون دروغ حقیقت میشھ و حقیقت دروغ میشھ اما ھر کی از برگ اون درخت میخورد ھمھ چیو میفھمید ھمھ چی منظورم ھمھ چیھ یعنی نھ فقط حال یا گذشتھ حتی اینده ھم میفھمیدن بنظر چیز وسوسھ کننده ای میاد نھ ؟؟ اما تا حالا دیدین ھمینطور الکی با خوردن یھ برگ ھمھ چیو بفھمی . نھ معلومھ کھ نھ ھمھ چی تو دنیا بھایی داره اما ھر کی اونو میخورد دیووونھ میشد ھر کی منظورم ھر کیھ دانشمندان. نویسنده ھا. اشراف زاده ھا.... احتمالا الان دارین فکر میکنین چھ فرقی داره ھمھ شون در نھایت انسان . وفتی یکی دو نفر دیوونھ شدن چرا باز ھم از اون برگ خوردن. اما نکتھ ھمینھ ذات ادما ھمینھ ھر کی فکر میکنھ از اون یکی بھتره اما در نھایت ھمھ شون دیونھ شدن و اخرش ھم ھیچکی راز ماه رو نفھمید پس درخت رو بھ اتیش کشیدن چون یا باید بفھمن یا از بین ببرن . اما تنھا درخت اتیش نگرفت و روستا ھم از بین رفت انقدر طمع از بین بردن داشتن

کھ پاک یادشون رفتھ بود ریشھ ھای درخت زیر خونھ ھای خودشونھ ھیچکس زنده از انجا بیرون نیامد جزیک نوازد کوچک نوزادی کھ زنده ماند این تازه

شروع ماجرای من بود
باسلام، ناظر شما خودم.
موفق باشید:aiwan_light_king:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Matiᴎɐ✼ و Nik

zargholamian

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/12/22
ارسال ها
4
امتیاز واکنش
32
امتیاز
38
سن
21
زمان حضور
23 ساعت 39 دقیقه
سلام وقتتون بخیر باشه
من در خواست ناظر برای رمانم داشتم
نام رمان:مهر در کسوف
نویسنده: زهرا غلامیان
ژانر:عاشقانه|اجتماعی|معمایی
مهرناز ساکن تهران و در خانواده پنج نفره زندگی می کند.
او در حال تلاش کردن برای قبولی در آزمون تخصص پزشکی است.
او دو سال است که با یاشار آشنا شده و همدیگر را دوست دارند اما رابـ*ـطه آنها اکنون در نقطه‌ی حساسی قرار دارد. رابـ*ـطه آنها با هم سرد می شود و این از سوی یاشار است که معلوم نیست چه چیزی آزارش می دهد و مهرناز تمام تلاشش را می کند که این رابـ*ـطه را حفظ کند و متوجه درد او بشود.
اما یاشار ناگهان در جایی که تکلیفشان مشخص نیست، پیش پدر مهرناز می رود و از او خواستگاری می کند اما قرار است خواستگاری رسمی را بعد از سفرش به آمریکا باشد در حالی که مهرناز از این موضوع و تصمیمش بی خبر است و با اینکه اصلا منتظر همچنین اتفاقی نبوده قبول می کند اما وقتی یاشار به سفر می رود، مهرناز هیچ خبری از او ندارد و برای همیشه ناپدید می شود...

و بعد از کلی گشتن به دنبال او یاشار با نامه‌ای که نزد دوستش گذاشته به مهرناز خبر می دهد که برای همیشه او را ترک کرده...
مهرناز افسرده می شود و دیگر برای تخصصش هیچ تلاشی نمی کند تا اینکه فریده دوست مادرش که سالیان زیاد نبوده به گالری مادرش می آید و به او پیشنهاد تحصیل در پاریس را می دهد و ...


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Matiᴎɐ✼، MaRjAn، ~BAHAR.SH~ و یک کاربر دیگر

MaRjAn

مدیر برتر رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,603
امتیاز واکنش
31,845
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
218 روز 19 ساعت 19 دقیقه
سلام وقتتون بخیر باشه
من در خواست ناظر برای رمانم داشتم
نام رمان:مهر در کسوف
نویسنده: زهرا غلامیان
ژانر:عاشقانه|اجتماعی|معمایی
مهرناز ساکن تهران و در خانواده پنج نفره زندگی می کند.
او در حال تلاش کردن برای قبولی در آزمون تخصص پزشکی است.
او دو سال است که با یاشار آشنا شده و همدیگر را دوست دارند اما رابـ*ـطه آنها اکنون در نقطه‌ی حساسی قرار دارد. رابـ*ـطه آنها با هم سرد می شود و این از سوی یاشار است که معلوم نیست چه چیزی آزارش می دهد و مهرناز تمام تلاشش را می کند که این رابـ*ـطه را حفظ کند و متوجه درد او بشود.
اما یاشار ناگهان در جایی که تکلیفشان مشخص نیست، پیش پدر مهرناز می رود و از او خواستگاری می کند اما قرار است خواستگاری رسمی را بعد از سفرش به آمریکا باشد در حالی که مهرناز از این موضوع و تصمیمش بی خبر است و با اینکه اصلا منتظر همچنین اتفاقی نبوده قبول می کند اما وقتی یاشار به سفر می رود، مهرناز هیچ خبری از او ندارد و برای همیشه ناپدید می شود...

و بعد از کلی گشتن به دنبال او یاشار با نامه‌ای که نزد دوستش گذاشته به مهرناز خبر می دهد که برای همیشه او را ترک کرده...
مهرناز افسرده می شود و دیگر برای تخصصش هیچ تلاشی نمی کند تا اینکه فریده دوست مادرش که سالیان زیاد نبوده به گالری مادرش می آید و به او پیشنهاد تحصیل در پاریس را می دهد و ...
باسلام، ناظر شما Matiᴎɐ✼
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، من رو هم اد کنید.
موفق باشید:aiwan_light_king:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • عالی
Reactions: Matiᴎɐ✼
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا