درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

Ryhwn · 2/3/21

Nazilayousefi گفت:
باسلام درخواست تعیین ناظر دارم

نام رمان:آتش نگاهش

نویسنده:نازیلایوسفی

ژانر:عاشقانه،طنز،فانتزی

خلاصه:نازلی،دختر شرو شیطونیه که با مادرش زندگی و با مادرش برای زندگیش تلاش میکنه!
اون با رفتن به عرصه رشته مورد علاقش، یکی کل زندگیشو عوض میکنه و زندگی شاد و جاودانه رو براش میسازه..

Ryhwn گفت:
سلام. ناظر شما LIDA_M . منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر خود باشید. من رو هم اد کنید.

سلام. با عرض پوزش ناظرتون به دلایلی عوض شد. ناظر جدیدتون ^~SARA~^
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشی. ~ROYA~ رو هم اد کنید.

Hadis.A 862 · 2/3/21

سلام.
نام رمان: حدیث دل
نام نویسنده: Hadis.A 862
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، غمگین، احساسی

خلاصه:
حدیث یک دختر تنها و طرد شده از خانواده که حالا تنها فرد زندگیش که نامزدش هست رو در یک تصادف وحشتناک از دست داده و امروز تنها تر از هر روز ، بی خانواده آواره شهره و تهمت هایی رو می شنوه و رفتار هایی از اطرافیانش می بینه که زندگی براش به اتنها می رسه اما این میان اتفاقاتی رخ میده که....

تعیین ناظر به صلاحدید مدیریت.

~ROYA~ · 2/3/21

Hadis.A 862 گفت:
سلام.
نام رمان: حدیث دل
نام نویسنده: Hadis.A 862
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، غمگین، احساسی

خلاصه:
حدیث یک دختر تنها و طرد شده از خانواده که حالا تنها فرد زندگیش که نامزدش هست رو در یک تصادف وحشتناک از دست داده و امروز تنها تر از هر روز ، بی خانواده آواره شهره و تهمت هایی رو می شنوه و رفتار هایی از اطرافیانش می بینه که زندگی براش به اتنها می رسه اما این میان اتفاقاتی رخ میده که....

تعیین ناظر به صلاحدید مدیریت.

سلام وقت بخیر
ناظر شما : دونه انار
منتظر گفتوگو از سوی ناظر باشید
Ryhwn رو هم اد کنید

Amerətāt · 2/3/21

سلام علیکوم
نام رمان: پنجره را باز کن (جلد دوم خاکستر شعله‌ور)
ژانر: جنایی، عاشقانه، اجتماعی
خلاصه:و زمانی که در فرضیات خودساخته‌ام محبوسم، تو می‌آیی و پنجره را باز می‌کنی، شاید نسیمی بوزد، شاید گنجشکی در آن نزدیکی بخواند و شاید کمی آن سو تر قلبی، تمنای دستانم را فریاد کشد.
ناظر: Narín✿
اگرم نارینک پودر شده بود
Armita.M

Ryhwn · 2/3/21

M£R گفت:
سلام علیکوم
نام رمان: پنجره را باز کن (جلد دوم خاکستر شعله‌ور)
ژانر: جنایی، عاشقانه، اجتماعی
خلاصه:و زمانی که در فرضیات خودساخته‌ام محبوسم، تو می‌آیی و پنجره را باز می‌کنی، شاید نسیمی بوزد، شاید گنجشکی در آن نزدیکی بخواند و شاید کمی آن سو تر قلبی، تمنای دستانم را فریاد کشد.
ناظر: Narín✿
اگرم نارینک پودر شده بود
Armita.M

سلام. با ناظر پیشنهادیتون موافقت شد. ناظرتون Narín✿ . منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظرتون باشین. ~ROYA~ رو هم اد کنید.

AMIR85 · 2/3/21

سلام در خواست ناظر دارم
نام رمان:اکیپ ما
ممکنه نام رمان تغییر کنه
نویسنده:امیر حسین افخمی
ژانر:طنز، اجتماعی،غمگین.
خلاصه:
امیر و محمد و نوید سه دوست قدیمی و صمیمی که از بچه گی باهم بودن و مشکلات هایه خانوادگی دارن که مثل همند و سعی در حل اون دارند که اتفاقاتی براشون پیش میاد که...

تعیین ناظر ب صلاحدید مدیریت.

~ROYA~ · 2/3/21

AMIR85 گفت:
سلام در خواست ناظر دارم
نام رمان:اکیپ ما
ممکنه نام رمان تغییر کنه
نویسنده:امیر حسین افخمی
ژانر:طنز، اجتماعی،غمگین.
خلاصه:
امیر و محمد و نوید سه دوست قدیمی و صمیمی که از بچه گی باهم بودن و مشکلات هایه خانوادگی دارن که مثل همند و سعی در حل اون دارند که اتفاقاتی براشون پیش میاد که...

تعیین ناظر ب صلاحدید مدیریت.

سلام وقت بخیر ناظر شما : Armita.M
منتظر گفتوگو از سوی ناظر باشید Ryhwn رو هم اد کنید

زر دخت · 2/3/21

سلام درخواست ناظر دارم
نام رمان : دختر گل فروش
نویسنده : زردخت
ژانر : عاشقانه ، کمدی
خلاصه : دختری بعد از فوت پدر و مادرش بر اثر تصادف ، مجبور به گل فروشی میشه ، پسری جذب رهای داستان ما میشه به اسم آرش که ی شب قصد آدم ربایی اون دختر رو می‌کنه ...

~ROYA~ · 2/3/21

زر دخت گفت:
سلام درخواست ناظر دارم
نام رمان : دختر گل فروش
نویسنده : زردخت
ژانر : عاشقانه ، کمدی
خلاصه : دختری بعد از فوت پدر و مادرش بر اثر تصادف ، مجبور به گل فروشی میشه ، پسری جذب رهای داستان ما میشه به اسم آرش که ی شب قصد آدم ربایی اون دختر رو می‌کنه ...

سلام وقت بخیر
ناظر شما : Narín✿
منتظر گفتوگو از سوی ناظر باشید من رو هم اد کنید

Saba.hn · 2/3/21

درود! درخواست ناظر دارم.
نام رمان: قطره خون‌های چکیده
نام نویسنده: سبا حسن نژاد
ژانر رمان: جنایی، اجتماعی،درام و تراژدی
خلاصه: زجرها را گاهی باید خورد؛ گاهی کشیدن زجرها بهاییش سنگین است. گاهی باید به ظاهر قاتل بود، تا قدر تویِ ساده را بدانند! گاه باید عذاب کشید برای انجام نداده‌هایت و شاید این بین، کسی تورا، کمی انسان دوستانه بخواهد!
مقدمه:
دختری که بخاطر دفاع از بی‌گناهیش کتک می‌خورد!
مادری که بچه‌اش را، قاتل می‌خواند!
پدری که دست به کمربند می‌کشد؛ تا تلقین کند جرم‌ها را به فرزندش!
و به راستی که اینجا، خیلی وقت است، جای دختران نیست!

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

عضو تازه وارد انجمن

مدیر کل بازنشسته

اخراج شده

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر فعال انجمن

مدیر کل بازنشسته

عضو جدید انجمن

مدیر کل بازنشسته

عضو تازه وارد انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین