- عضویت
- 7/7/20
- ارسال ها
- 1,358
- امتیاز واکنش
- 18,213
- امتیاز
- 373
- محل سکونت
- ~OVEN~
- زمان حضور
- 34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
اوصاف قلعه شکی
این قلعه را الکساندر نام شاه شوشاد گرجستان در ایام قدیم ساخته و بعد داغستانیها آن را تصرف کردند. بعد عثمانی آن را متصرف شده و سپس در زمان مصطفی خان عثمانی به دست عجم افتاده است. خاننشینی جداگانه است. تقریبا بک هزار سرباز دارد. قلعه ای سنگین و خوش منظره در ایالت شیروان است. دو دروازه با نامهای گنجه و شیروان دارد. سه هزار خانه و هفت مسجد دارد. از آنجا حرکت کرده، از روی پل «عثمان پاشا» که بر رودخانه قابور ساخته شده، گذشته و به محلی به نام «قیون کچیدی» (گذرگاه گوسفند) رسیدیم. در آنجا در زیرزمینی دیدیم که استخوانهای انسانهای بسیاری پشتهپشته روی همدیگر انباشته شدهاند. از رفیق همراهم علی آقا جویا شده، گفتم «اینها چه باشد؟» گفت: «اینجا میدان جنگی بود میان سردار مراد خان سوم، لالا مصطفی پاشا، از سویی و بیست هزار سربازاز خان نشینهای ایرانی تبریز، مغان، لور (احتمالا خاننشین لوری در قره باغ)، نخجوان، قره باغ، قزان و قزاق که تحت اداره خانهای این مناطق قرار داشتند. در مقابل آنان، از یک جانب اوزدمیر اوغلی (پاشای عثمانی) و از جانب دیگر حاکم حلب، محمد پاشا، و متصرف ایالت مرعش (ماراش کنونی) مصطفی پاشا در آنِ واحد هجوم کرده، در قدم نخست ده هزار سرباز ایرانی را کشتند. مابقی آنان یعنی ده هزار سرباز دیگر در همین محل «قیون کچیدی» مانند مور و ملخ به رودخانه افتاده، غرق شدند. نتیجه آن شد که در این جنگ عظیم چهل هزار شاهسون از تیغ لالا مصطفی پاشا گذشتند. گور به گور شود عثمانی! این استخوانها باقیمانده آن شاهسونها هستند …» رفیق راه من این کلمات را بیان کرده، برای روح کشتهشدگان آن جنگ فاتحه خواند.
از آنجا هم گذشته به ناحیهای به نام محمود آباد آمدیم که در دشتی وسیع قرار دارد و عبارت از دویست روستاست و هر روستای آن به اندازه یک قصبه است. رعایای این دهات عبارت از طایفههای ارمنی، گوک دولاق، ترکمن، مغول و قوموق هستند. قوم دیگری هم هست که به آنها «ایت تیل» (به مغولی: سگ زبان) گویند، چرا که هنگام جنگ آوازهای کریهی از خود درآورند. در همانجا یعنی در حدود میان سرزمین عجم و داغستان قوم دیگری نیز زندگی میکند به نام «قیتاق» که تعدادشان حدودا ده هزار نفر است. قیتاقها گاه برای خرید و فروش به شهرهای ارس و شکی میآیند. انسانهایی با چهرهای عجیب و جثه ای سهمگین هستند. آنها شعبهای از قوم مغول و یا اوغوز هستند که اصطلاحات خاص خود را دارند. این قبیله اصلا مغولهای تُرک هستند که از ماهان (در آسیای میانه، احتمالا نزدیکی مرو) آمده اند و به زبان مغولی تکلم میکنند. مغولی نیز ترکی است.
از آنجا نیز باز به سوی شمال حرکت کرده، به شهر نیاز آباد رسیدیم. این شهر در حدود شیروان قرار دارد. در ایام باستان، یزدجرد آن را ساخته است. در گذشته شهری بزرگ بوده، اما بعد مغولها، قوموقهای داغستان، قیتاقها و دیگران دست به دست هم داده شهر را خراب کردند. دیرتر سردار معظم سلطان مراد خان سوم (عثمانی) پس از قشلاق کردن در این شهر به سوی شیروان حرکت کرد، اما پیش از ترک نیازآباد، قلعه آن را به خراب آباد تبدیل کرد. امروزه مرز میان عجم (ایران) و داغستان است. حدود چهل محراب و چهل محله دارد. زیارتگاه «اوشار بابا» (افشار بابا) در همین جاست. این ذات از خلیفههای جد اعظم ما، تُرک ترکان، حضرت خواجه احمد یَسَوی بود). از آنجا که عجمها به این ذات و طریقت او اعتقاد دارند، تکیه او بیش از یکصد فقیر دارد. هرآنکه به تکیه رفت و آمد میکند، مشمول نعمت آن میگردد. مرقد اوشار بابا زیارتگاه عام و خاص است. اکثریت اهالی این شهر حنفی مذهب هستند، زیرا این شهر در ایالت شیروان قرار دارد و این ایالت هفتاد سال تحت حاکمیت عثمانی مانده است. سپس به شهر شماخی واصل شدیم.
این قلعه را الکساندر نام شاه شوشاد گرجستان در ایام قدیم ساخته و بعد داغستانیها آن را تصرف کردند. بعد عثمانی آن را متصرف شده و سپس در زمان مصطفی خان عثمانی به دست عجم افتاده است. خاننشینی جداگانه است. تقریبا بک هزار سرباز دارد. قلعه ای سنگین و خوش منظره در ایالت شیروان است. دو دروازه با نامهای گنجه و شیروان دارد. سه هزار خانه و هفت مسجد دارد. از آنجا حرکت کرده، از روی پل «عثمان پاشا» که بر رودخانه قابور ساخته شده، گذشته و به محلی به نام «قیون کچیدی» (گذرگاه گوسفند) رسیدیم. در آنجا در زیرزمینی دیدیم که استخوانهای انسانهای بسیاری پشتهپشته روی همدیگر انباشته شدهاند. از رفیق همراهم علی آقا جویا شده، گفتم «اینها چه باشد؟» گفت: «اینجا میدان جنگی بود میان سردار مراد خان سوم، لالا مصطفی پاشا، از سویی و بیست هزار سربازاز خان نشینهای ایرانی تبریز، مغان، لور (احتمالا خاننشین لوری در قره باغ)، نخجوان، قره باغ، قزان و قزاق که تحت اداره خانهای این مناطق قرار داشتند. در مقابل آنان، از یک جانب اوزدمیر اوغلی (پاشای عثمانی) و از جانب دیگر حاکم حلب، محمد پاشا، و متصرف ایالت مرعش (ماراش کنونی) مصطفی پاشا در آنِ واحد هجوم کرده، در قدم نخست ده هزار سرباز ایرانی را کشتند. مابقی آنان یعنی ده هزار سرباز دیگر در همین محل «قیون کچیدی» مانند مور و ملخ به رودخانه افتاده، غرق شدند. نتیجه آن شد که در این جنگ عظیم چهل هزار شاهسون از تیغ لالا مصطفی پاشا گذشتند. گور به گور شود عثمانی! این استخوانها باقیمانده آن شاهسونها هستند …» رفیق راه من این کلمات را بیان کرده، برای روح کشتهشدگان آن جنگ فاتحه خواند.
از آنجا هم گذشته به ناحیهای به نام محمود آباد آمدیم که در دشتی وسیع قرار دارد و عبارت از دویست روستاست و هر روستای آن به اندازه یک قصبه است. رعایای این دهات عبارت از طایفههای ارمنی، گوک دولاق، ترکمن، مغول و قوموق هستند. قوم دیگری هم هست که به آنها «ایت تیل» (به مغولی: سگ زبان) گویند، چرا که هنگام جنگ آوازهای کریهی از خود درآورند. در همانجا یعنی در حدود میان سرزمین عجم و داغستان قوم دیگری نیز زندگی میکند به نام «قیتاق» که تعدادشان حدودا ده هزار نفر است. قیتاقها گاه برای خرید و فروش به شهرهای ارس و شکی میآیند. انسانهایی با چهرهای عجیب و جثه ای سهمگین هستند. آنها شعبهای از قوم مغول و یا اوغوز هستند که اصطلاحات خاص خود را دارند. این قبیله اصلا مغولهای تُرک هستند که از ماهان (در آسیای میانه، احتمالا نزدیکی مرو) آمده اند و به زبان مغولی تکلم میکنند. مغولی نیز ترکی است.
از آنجا نیز باز به سوی شمال حرکت کرده، به شهر نیاز آباد رسیدیم. این شهر در حدود شیروان قرار دارد. در ایام باستان، یزدجرد آن را ساخته است. در گذشته شهری بزرگ بوده، اما بعد مغولها، قوموقهای داغستان، قیتاقها و دیگران دست به دست هم داده شهر را خراب کردند. دیرتر سردار معظم سلطان مراد خان سوم (عثمانی) پس از قشلاق کردن در این شهر به سوی شیروان حرکت کرد، اما پیش از ترک نیازآباد، قلعه آن را به خراب آباد تبدیل کرد. امروزه مرز میان عجم (ایران) و داغستان است. حدود چهل محراب و چهل محله دارد. زیارتگاه «اوشار بابا» (افشار بابا) در همین جاست. این ذات از خلیفههای جد اعظم ما، تُرک ترکان، حضرت خواجه احمد یَسَوی بود). از آنجا که عجمها به این ذات و طریقت او اعتقاد دارند، تکیه او بیش از یکصد فقیر دارد. هرآنکه به تکیه رفت و آمد میکند، مشمول نعمت آن میگردد. مرقد اوشار بابا زیارتگاه عام و خاص است. اکثریت اهالی این شهر حنفی مذهب هستند، زیرا این شهر در ایالت شیروان قرار دارد و این ایالت هفتاد سال تحت حاکمیت عثمانی مانده است. سپس به شهر شماخی واصل شدیم.
سفرنامه ایران [اولیا چلبی]
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com