خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Neginii

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/12/20
ارسال ها
487
امتیاز واکنش
10,771
امتیاز
303
محل سکونت
مازندران
زمان حضور
33 روز 3 ساعت 26 دقیقه
نویسنده این موضوع
سپهر
یکی خوابوندم تو دهنش که صدای سرفه‌اش همه جارو برداشت. چونش رو توی دستم گرفتم و گفتم:
- گوش کن مهتا بگو اسکندرو از کجا میشناسی؟
انقد زده بودمش که کل صورتش زخم شده بود. خون خشک از لای لـ*ـبش ریخته بود.
با حالت بی‌حالی نالید:
- اسکندر ولت نمی‌کنه....تو مادره بچ...شو شکنجه دادی!
بیهوش شد. الان چی گفت؟ مادره بچش؟ امکان نداره مهتا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ناخدای قلب | Neginii کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تعجب
Reactions: MaRjAn، mahan.fatemeh87، Mahii و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا