خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
شرح درگیری

در رمضان سال ۴۴۶ ه‍.ق و با توطئهٔ وزیر خلیفه، کدورتی میان خلیفهٔ وقت، القائم بامرلله و ارسلان بساسیری واقع شد و در سال ۴۴۷ ه‍.ق به دستور وزیر، اموال بساسیری، خاندان او و کارگزارانش توسط ترکان در بغداد غارت شد و وی نیز در معرض توهین قرار گرفت. در ادامه نیز ارسلان بساسیری از سوی وزیر متهم به نامه‌نگاری با المستنصر، خلیفهٔ فاطمی، شد و مورد سرزنش وی قرار گرفت که این امر بر تیرگی روابط میان خلیفهٔ عباسی و بساسیری افزود.[۷۷] در ادامه و با دستور خلیفه، سلطان رحیم نیز از بساسیری دوری کرد و در نتیجه او به‌ناچار به قلمرو نورالدوله بن دبیس بن مزید پناه برد. از سمت دیگر، طغرل نیز که درخواست خلیفه مبنی بر کمک به وی در جهت سرکوب بساسیری را دریافت نموده بود، به بغداد نزدیک شد. سپس ترکانِ تحت امرِ بساسیری — که به دستور خلیفه و به منظور جلوگیری از بهانهٔ طغرل و ممانعت از ورود او به بغداد، بر فرماندهٔ خویش شوریده بودند — از خلیفه درخواستی مبنی بر ابلاغ فرمان بازگشت به طغرل را درخواست نمودند، اما پاسخی سنگین و سخت دریافت کردند زیرا وزیر خلیفه با نیت فروپاشی حکومت دیلمیان، آمدن طغرل را خواستار بود.[۷۸] طغرل نیز مدتی پس از استقرار در بغداد، ملک رحیم بویه‌ای را به بند کشید و سلسله‌اش را در عراق برانداخت، اگرچه نتوانست به ارسلان بساسیری دست پیدا کند.[۷۹]


سلجوقیان

 
  • تشکر
Reactions: نگین نوروزی

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
تعقیب ارسلان بساسیری و تصرف تکریت و موصل در پی آن

درگیری ارسلان بساسیری و نورالدوله با قریش بن بدران و قتلمش

در سال ۴۴۸ ه‍.ق در طی جنگی خونین که در سنجار و میان ارسلان بساسیری به همراهی نورالدوله بن دبیس بن مزید و قریش بن بدران به همراهی قتلمش، پسر عموی طغرل، درگرفت، سپاه قریش و قتلمش مغلوب و درهم شکسته شد.[۸۰] لازم است ذکر شود که در طی این نبرد، قتلمش و سپاهش متحمل خسارت فراوان از سمت مردمان سنجار شدند. پس از این واقعه، قریش بن بدران با پناه بردن به نورالدوله و دریافت و به تن کردن خلعت خلیفهٔ فاطمی، المستنصر، در جمع یاران نورالدوله درآمد. پیش از وقوع این درگیری، در طی نامه‌نگاری‌هایی که میان خلیفهٔ فاطمی و بساسیری به همراه نورالدوله انجام شد، خلعت‌هایی از سمت المستنصر برای این دو و چند تن از سرانی که از خلیفهٔ عباسی جدا شده بودند، ارسال شد. بساسیری و نورالدوله پس از محلق شدن قریش بن بدران به جمع یاران‌شان، به موصل رفتند و در آن مکان خطبه را به نام خلیفهٔ مصر، مستنصربالله، جاری ساختند.[۸


سلجوقیان

 
  • تشکر
Reactions: نگین نوروزی

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
تصرف تکریت و موصل توسط طغرل و واکنش نورالدوله و قریش بن بدران در برابر او

با طولانی شدن اقامت طغرل در بغداد و وارد آمدن خساراتی بر مردم شهر توسط لشکر وی، خلیفهٔ عباسی درخواست ترک بغداد را برای طغرل مطرح کرد و طغرل نیز با آگاهی از اوضاع موصل و رویدادها، در سال ۴۴۸ ه‍.ق و پس از سیزده ماه بغداد را ترک کرد.[۸۲] لازم است ذکر شود که در طی این مدت، روابط و رایزنی‌های خلیفه و طغرل به وسیلهٔ وزیران صورت می‌پذیرفت و آنان با یکدیگر ملاقات حضوری نداشتند. طغرل و سپاهش با غارت آبادی‌هایی که در مسیرشان واقع بود، به تکریت رسیدند و پس از اظهار اطاعت حاکم آنجا نسبت به طغرل و پیوستن یاقوتی، برادرزادهٔ طغرل، به او، وی راهش را به سمت موصل ادامه داد و آنجا را متصرف شد.[۸۳] پس از مدت کوتاهی، نورالدوله بن دبیس و قریش بن بدران به اطاعت طغرل درآمدند و طغرل نیز در مقابل، قلمروی آنان را به خودشان واگذار کرد. طغرل تصمیم‌گیری دربارهٔ بساسیری را بر عهدهٔ خلیفه دانست و خود را از این کار برکنار داشت. از سوی دیگر، بساسیری نیز پس از پیوستن متحدانش به صفوف طغرل، با سپاهیانش به رحبه رفت. مدتی بعد نورالدوله و قریش در اثر هراس از ابراهیم ینال، متواری شده و به ارسلان بساسیری پیوستند اما با بی‌توجهی او روبرو شدند. سرانجام نورالدوله به سمت قلمرو خود مراجعت کرد، اما قریش و فرزندش در خدمت ارسلان باقی ماندند.[۸۴]


سلجوقیان

 
  • تشکر
Reactions: نگین نوروزی

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
ادامهٔ فتوحات

پس از فتوحات مذکور، توجه طغرل به دیار بکر — که تحت تصرف شخصی به نام ابن مروان قرار داشت — معطوف شد. این شخص با ارسال هدایایی، با جاری ساختن خطبه به نام طغرل، فرمانبرداری خود را از طغرل اعلام کرد.[۸۵] اما مدتی بعد، طغرل به قصد تصرف جزیرهٔ ابن عمر — که جزو متصرفات ابن مروان بود — آن ناحیه را به محاصره درآورد. ابن مروان در برابر این اقدام، به بیان موقعیت مرزبانی خود پرداخت و به جهاد در برابر کفار اشاره کرد و علاوه بر آن به پرداخت مبالغی به طغرل، متعهد شد که در نتیجهٔ این اعمال، طغرل از محاصرهٔ آن ناحیه دست کشید اما این سرزمین تحت سیادت رسمی او قرار گرفت. ابراهیم ینال نیز در میان استقبال بزرگان و اهالی این منطقه، به طغرل پیوست. چندی بعد طغرل با دریافت شکایتی از قتلمش مبنی بر آسیبی که مردمان سنجار بر سپاهش وارد ساختند، آن ناحیه را به محاصره درآورد و متصرف شد. پس از آن، طغرل امارت سنجار، موصل و نواحی اطراف آن را به ابراهیم ینال محول کرد و خود در اواخر سال ۴۴۹ ه‍.ق به بغداد مراجعت نمود.[۸۶


سلجوقیان

 
  • تشکر
Reactions: نگین نوروزی

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
گسترش روابط طغرل و خلیفه

با وصول طغرل به مکانی در نزدیکی بغداد به نام قفص، وزیر خلیفه برای استقبال از او، از بغداد خارج شد و با نزدیک شدن به قفص، مورد استقبال عمیدالملک کندری و برخی از سران سپاه طغرل قرار گرفت. وزیر با حضور در نزد طغرل، مراتب احترام را به جای آورد و درود خلیفه بر طغرل را به وی ابلاغ کرد و جامی زرین مملو از گوهر و دیگر اشیاء ارزشمند بدو اهدا نمود. با درخواست طغرل مبنی بر ملاقات با خلیفه، القائم بامرلله در بیست و پنجم ذیقعدهٔ سال ۴۴۹ ه‍.ق به بارعام جلوس کرد و سرداران سپاه و بزرگان بغداد در درگاهش حاضر شدند. طغرل نیز با قایقی که توسط چندین قایق دیگر مشایعت می‌شد، در نزدیکی بارگاه فرود آمد و توسط یکی از اسب‌های خلیفه به قصر منتقل شد. طغرل مراتب احترام و دست‌بـ*ـو*سی نسبت به خلیفه را به جای آورد و در تختی معین جلوس کرد و خلیفه نیز به واسطهٔ وزیر از طغرل سپاسگزاری نمود و نسبت به اقداماتش ابراز خرسندی کرد. خلیفه همچنین با توصیه طغرل به عدالت و پرهیزگاری، حکومت بر قلمرو خویش را بدو واگذار کرد. در ادامه، طغرل به درخواست خلیفه و با حضور در خلعت‌خانهٔ دربار، به خلعتی ملبس شد و به دست‌بـ*ـو*سی خلیفه اقدام کرد و پس از این واقعه، طغرل از جانب خلیفه ملقب به پادشاه خاور و باختر گردید. در پایان مراسم، طغرل پیمان وفاداری نسبت به خلیفه بجا آورد و پس از خروج از بارعام، ارمغانی گرانبها برای خلیفه ارسال نمود.[۸۷]


سلجوقیان

 
  • تشکر
Reactions: نگین نوروزی

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
رویارویی طغرل و ابراهیم ینال

منشأ اختلافات و نخستین درگیری

در نظام مبتنی بر کوچ‌نشینیِ ترکانِ آسیای مرکزی، خاقان، رهبر ترکان، از اختیارات نامحدود برخوردار نبود؛ اما پس از تسلط سلجوقیان بر ایران و آشنایی طغرل با قدرت مطلقهٔ پادشاهی، او این امر نظام را باب میل خود یافته و مایل به قبول اشخاصی هم‌پایهٔ خود نبود و دیگر بزرگان را همچون افراد تحت فرمان خویش به‌شمار می‌آورد. ابراهیم ینال که سرکردگی عده‌ای از ترکمانان، ینالیان، را بر عهده داشت و به واسطهٔ همین نیرو، نقش برجسته‌ای را در موفقیت‌های سلجوقیان ایفا می‌کرد و نیز تلاش‌های فراوانی در جهت گسترش قلمرو سلجوقیان در غرب ایران و هجوم به آسیای صغیر را کرده شده‌بود، تاب تکروی‌ها و فردگرایی‌های طغرل را نداشت و به همین علت از فرمان طغرل در سال ۴۴۱ ه‍.ق مبنی بر واگذاری همدان و دژهای مستقر در جبال به او، تمرد نمود و وزیر خود ابوعلی را — که مظنون به ایجاد توطئه میان او و طغرل در جهت ایجاد کدورت میان‌شان بود — به شدت تأدیب نمود و سپس به نبردی سخت با طغرل دست یازید که متحمل شکست شد و از برابر طغرل متواری شد و قلمرواش تحت تسلط طغرل قرار گرفت. ابراهیم با پناه جستن در دژ سرماج، واقع در سرزمین جبال، به تمرد و عصیان خویش بر ضد برادر ادامه داد اما با محاصرهٔ چهار روزهٔ دژ توسط سربازان پرشمار طغرل، سرانجام دژ فتح، و ابراهیم تسلیم شد. با وصول ابراهیم به طغرل، او مورد محبت طغرل قرار گرفت و بسیاری از متصرفاتش بدو بازگردانده، و نیز در مراجعت به سرزمین‌های تیول خود یا خدمت در رکاب طغرل، مختار شد که او دومین گزینه را برگزید.[۹۱]


سلجوقیان

 
  • تشکر
Reactions: نگین نوروزی

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
افزایش اقتدار ابراهیم ینال

پس از سال ۴۴۱ ه‍.ق، ابراهیم ینال با خدمات ارزشمندی که در رکاب طغرل انجام داد، وجاهت زیادی کسب کرد. سند این مدعا را روایتی می‌دانند بدین مضمون که در هنگام محاصرهٔ جزیرهٔ ابن عمر توسط طغرل در سال ۴۴۸ ه‍.ق، ابراهیم پس از پیوستن به طغرل، به سرزنش عمیدالملک کندری در باب رفتار احترام‌آمیز و محافظه‌کارانهٔ او پرداخت و عمیدالملک نیز در پاسخ او گفت: دیگر تو خود هر چه خواهی کن که نایب سلطانی. این سخن نمایانگر درجهٔ مقام و مرتبت ابراهیم در آن زمان است که در حد قائم مقام طغرل بوده‌است.[۹۲]


سلجوقیان

 
  • تشکر
Reactions: نگین نوروزی

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
بروز دوبارهٔ درگیری و سرانجام ابراهیم ینال

در سال ۴۵۰ ه‍.ق، ابراهیم به قصد جبال، موصل را ترک گفت. طغرل با تصور این حرکت به عنوان اقدامی عصیانگرانه بر علیه خود، بازگشت او به بغداد را خواستار شد و خلیفه نیز در این باب به نگارش نامه‌ای به ابراهیم اقدام نمود که در نتیجه ابراهیم به نزد طغرل مراجعت کرد و علاوه بر استقبال عمیدالملک کندری از او، خلعتی از جانب خلیفه نیز دریافت نمود.[۹۳] در هنگام ترک موصل توسط ابراهیم، ارسلان بساسیری و قریش بن بدران، بر آن منطقه مسلط شدند. طغرل نیز به دلیل روانه شدن اکثر سربازانش به سرزمین‌شان به علت فرارسیدن نوروز، تنها دوهزار سوارِ تحت فرمان داشت که پس از آگاهی از موضوع، به سمت موصل حرکت کرد اما پیش از وی، ارسلان و قریش، آن منطقه را ترک کرده‌بودند. طغرل با هدف تعقیب آنان، روانهٔ نصیبین شد اما در این بین، ابراهیم از همراهی با او امتناع کرد و عازم همدان شده و در رمضان ۴۵۰ ه‍.ق، بدان شهر وارد شد. طبق روایات، مصریان با او ارتباط برقرار کرده‌بودند و بساسیری نیز او را به طمع تاج و تـ*ـخت گرفتار ساخته‌بود. طغرل در پی ابراهیم به همدان رسید اما به علت لشکریان فراوانی که در اختیار ابراهیم بود و همچنین همراهی محمد و احمد، برادرزادگان ابراهیم و پسران ارتاش، با او و همچنین اندک بودن یاران خود، با صرف نظر از رویارویی، به ری مراجعت کرد و با نامه‌نگاری و برقراری ارتباط با آلب ارسلان، یاقوتی و قاورد، برادرزادگانش و پسران چغری، از آنان استمداد طلبید. آنان نیز در پاسخ، با لشکری انبوه به طغرل پیوستند و در نتیجه در نوزدهم جمادی‌الثانی ۴۵۱ ه‍.ق، در نزدیکی ری میان طغرل و ابراهیم نبردی واقع شد که به شکست ابراهیم و اسارت او توسط آلب ارسلان و همچنین گرفتاری برادرزادگانش منجر شد. ابراهیم به طغرل تحویل داده شد و در همان روز به دستور او توسط زهِ کمان خفه شده و به قتل رسید و برادرزادگان وی نیز کشته شدند.[۹۴]


سلجوقیان

 
  • تشکر
Reactions: نگین نوروزی

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
واپسین رویارویی طغرل و ارسلان بساسیری

اقدامات بساسیری در غیبت طغرل
در مدت زمانی که طغرل به تعقیب ابراهیم ینال مشغول بود، بساسیری با بهره‌برداری از این موضوع، در هشتم ذی‌الحجهٔ ۴۵۰ ه‍.ق وارد بغداد شد که با مقاومت عمیدِ عراق و نیروهای تحت امرش و همچنین مردم کوچه و بازار روبرو شد، اما بر آنان فائق آمد و در مسجد آدینهٔ منصور به نام المستنصر بالله علوی خطبه جاری کرد. همچنین به دستور او، جملهٔ «حیّ علی خیر العمل» به سنت شیعیان به اذان افزوده شد. او به همراه سپاهش پس از ورود به بغداد در محلی به نام زاهر اردوی خویش را برپا کرد و در نخستین آدینه‌ای که در بغداد حاضر می‌شد، خطبه را به نام المستنصر در مسجد رصافه جاری نمود.[۹۵] در همین زمان سلسله درگیری‌های میان هواداران بساسیری و حامیان خلافت عباسی رخ داد که در اثر گرایش اکثریت شیعه و سنی به بساسیری به علت آیین‌شان و رفتار ترکان با خود، عمید عراق درخواست تعلل در جنگ تا بازگشت طغرل را به وزیر خلیفه ارائه کرد، اما او وقعی ننهاد و شخصی به نام قاضی همدانی را مأمور جنگ با بساسیری کرد که به علت به‌کارگیری شیوه‌های جنگی مناسب توسط بساسیری، این نبرد با پیروزی او خاتمه یافت و یکی از محله‌های بغداد و کمی بعد درگاه خلافت مورد غارت و دست‌اندازی قرار گرفت و تعدادی از دیگر مناطق بغداد نیز تحت سیطرهٔ هواخواهان بساسیری درآمد. در حالی که خلیفه به یاری عمید عراق چشم دوخته بود، او در پناه قریش بن بدران، متحد بساسیری، درآمد و بدین ترتیب خلیفه و وزیرش به‌ناچار به کسب امان‌نامه از قریش بن بدران اقدام کرده و در پناهش قرار گرفتند. با وقوع این حادثه، بساسیری، پرسشی مبنی بر پایان همکاری با قریش بن بدران را برای او مطرح نمود که با پاسخ منفی او روبرو شد و همچنین وزیر نیز تحویل بساسیری شد که به دستور او در پایان ذی‌الحجهٔ ۴۵۰ ه‍.ق، وزیر را با وضعی اسفبار به قتل رساندند و همچنین عمید عراق نیز به دستور بساسیری کشته شد، اما خلیفه را نخست در اردوگاه قریش بن بدران جای دادند و سپس به دستور بساسیری، به شخصی به نام مهارش بن مجلی، عموزادهٔ قریش بن بدران و حاکم حدیثه، سپردند که او نیز خلیفه را به حدیثه عانه منتقل کرد.[۹۶] از سوی دیگر، بساسیری سوار بر اسب در حالی که پرچم‌های مصری در اطرافش به اهتزاز درآمده بودند، در جهت برپایی نماز عید قربان به مصلای بغداد رفت و با مردم، علمای مذاهب مختلف و مادر خلیفه، رفتار مناسبی را در پیش گرفت. مدتی بعد بساسیری به واسط و بصره لشکرکشی کرد و این شهرها را به تصرف درآورد. او همچنین قصد لشکرکشی به اهواز را داشت اما سرانجام با سازشی که میان او و حاکم آن ناحیه به نام هزار اسب بن بنکیر صورت گرفت، وی در شعبان ۴۵۱ ه‍.ق، به واسط مراجعت نمود.[۹۷]


سلجوقیان

 
  • تشکر
Reactions: نگین نوروزی

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
بازگرداندن خلیفه به بغداد توسط طغرل
طغرل پس از فراغت از مسئلهٔ ابراهیم ینال، با هدف بازگرداندن خلیفه به دارالخلافه، به عراق عرب رفت و در طی پیامی به بساسیری و قریش، متعهد شد که در صورت بازگرداندن خلیفه به مکان خود و جاری ساختن خطبه و ضرب سکه به نام طغرل، از ورود به عراق صرف‌نظر کند، اما با رد این پیشنهاد توسط بساسیری، طغرل به سمت عراق حرکت کرد و بساسیری و یارانش در ششم ذی‌القعدهٔ ۴۵۱ ه‍.ق، آنجا را ترک گفتند. سپس طغرل وارد بغداد شد و با ارسال یکی از عالمان معتبر به نزد قریش بن بدران، از او به علت رفتار نیکو با خلیفه و همسرش، دختر چغری بیک، سپاسگزاری و بازگرداندن خلیفه به بغداد را طلب کرد. سرانجام خلیفه توسط مهارش به قلمرو بدر بن مهلهل انتقال یافت و مورد استقبال عمیدالملک کندری و جمعی دیگر از بزرگان که از جانب طغرل گسیل شده‌بودند، قرار گرفت. طغرل با وصول خلیفه به نهروان در بیست و چهارم ذی‌القعده، به استقبال او شتافت و از سلامت وی اظهار خرسندی کرد و متعهد به تعقیب بساسیری و سرکوبی فرمانروای مصر، مستنصربالله شد. خلیفه نیز با دست خویش شمشیری را بر کمر طغرل آویخت و او را ستایش نمود. سپس طغرل پیش از خلیفه عازم بغداد شد و با ورود خلیفه به بغداد که مصادف با بیست و پنجم ذی‌القعدهٔ ۴۵۱ ه‍.ق بود، طغرل لگام استرش را به دست گرفت و او را به اقامتگاهش رساند.[۹۸] پس از این خدمت، خلیفه او را مورد ستایش قرار داد و مخاطب جملهٔ ارکب یا رکن‌الدین ساخت که از آن زمان لقب طغرل از دولت به دین مبدل شد. پیش از این طغرل ملقب به «رکن‌الدوله» بود و اعطای لقب «رکن‌الدین» اشاره به نقش مهم او در احیای جایگاه خلافت عباسی در مقابل خلافت فاطمی دارد.[۹۹]


سلجوقیان

 
  • تشکر
Reactions: نگین نوروزی
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا