خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
آلبوم روی پام رو کمی جا به جا کردم، جثه‌ی تقریبا بزرگ و البته سنگینی داشت.
در آرامش و تنهایی دونه‌دونه برگ‌های کلفت آلبوم رو کنار زدم و در حین نگاه کردن به مدن سفره‌های عقد زمزمه‌ کردم:
- نه میشه با تو سر کنم، نه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



V.I.P رمان تیکاف | ~MoBiNa~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: Meysa، ✧آیناز عقیلی✧، Aseman15 و 12 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
بی‌تفاوت و با شیطنت گفتم:
- اوا! چه‌جوری نگاه نکنم؟
خندید و برای جواب دادن مقدم شد که با ورود مدیریت دفتر پوکر بهش نگاه کردم.
می‌مردی الان نمی‌اومدی؟ این همه نیومدی خب الانم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



V.I.P رمان تیکاف | ~MoBiNa~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • قهقهه
  • جذاب
Reactions: Z.a.H.r.A☆، ✧آیناز عقیلی✧، Aseman15 و 9 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
- واقعاً فکر کردی شیش سال به‌خاطر سامر غیب شدم؟ اون بخشی از گرفتاری‌های من بود. حتی هیچ کدومتون حاضر نیستید بدونید چرا و به چه علت من غیبم زده بود؟ خواستید بدونید؟
نرم شده بودیم هردو؛ اما غرورمون اجازه‌ی تغییر حالت رو تو چهرمون نمی‌داد! ...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



V.I.P رمان تیکاف | ~MoBiNa~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، Meysa، Z.a.H.r.A☆ و 7 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
نفس عمیقی کشیدم و از روی مبل بلند شدم و به‌طرف بایرام رفتم، لبخند کجی زدم و با بشکن محکمی از جلوی چشم‌های متعجب هردوشون رد شدم و به‌طرف اتاق جاسمین رفتم، حالا‌حالاها براش داشتم؛ ولی بیشتر تو کف این بودم که مادرش زنده‌ست و... اوه‌مای گاد! زن‌عمو دار شدم!
با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



V.I.P رمان تیکاف | ~MoBiNa~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، Meysa، Z.a.H.r.A☆ و 4 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
و بعد جاسمینی که لرز به تنش افتاده بود رو تو بـ*ـغلم گرفتم، کمی آروم گرفت؛ اما به هق‌هق‌هاش پایانی نداده بود! آروم به طرف اتاق هدایتش کردم و در سکوت موهاش رو نوازش کردم. می‌دونستم سرش رو بذاره رو بالشت، راحت می‌خوابه! برای همین به بعد از این‌که کمی در سکوت به هق‌هق‌هاش گوش دادم به خوای دعوتش کردم و دوباره...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



V.I.P رمان تیکاف | ~MoBiNa~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، Meysa، Z.a.H.r.A☆ و 5 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
- د بهش بگو لعنتی! بگو مرهم دردامون شده بود یه سرنگ و چهارتا تیکه پودر و دو لیوان مـشروب!
تغییری تو چهره‌م ایجاد نکردم؛ اما دست‌هام از فرط فشار مشتم در معرض آرامش بود. این‌بار بایرام به‌شدت از جا بلند شد و صندلی با برخورد به زمین صدای وحشتناکی ایجاد کرد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



V.I.P رمان تیکاف | ~MoBiNa~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، MaRjAn، Meysa و 2 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
من یه تایتانیک شکستم، که عشقش مرده و رفته
یه اقیانوس دل‌گیرم که توفانه و موجیه همه هفته
من یه مهد تمدن پر از خاکی کوهم
یه جنگل پر از وحشی؛ ولی خب پاک انبوهم!...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



V.I.P رمان تیکاف | ~MoBiNa~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، MaRjAn، Meysa و 2 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
همه‌ی حرف‌های دلم رو، روی زبونم آوردم و به آسمون نگاه کردم؛ آسمون هم با چشم‌های من می‌بارید. زمزمه کردم:
- خدایا؟ کجایی؟ چرا نیستی؟ چرا نمی‌بینمت؟ چرا کمکم‌ نمی‌کنی؟ چرا اون غرور و اقتدار قبل رو بهم نمیدی؟ خدایا چرا مجنونم و گرفتی؟ چرا گذاشتی اون دریای لعنتی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



V.I.P رمان تیکاف | ~MoBiNa~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، MaRjAn، Meysa و 2 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
به خودم اومدم و خودم رو تو کلبه دور پتو دیدم و باز هم لرزیدم‌. صدای برخورد دندون‌هام بهم کاملاً مشهود بود، شنتیا قهقه‌ای زد و در حالی که از سوئیت خارج میشد گفت:
- نلرز عزیزم. الان گرمت میشه، من برم یه چای مشتی بذارم....

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



V.I.P رمان تیکاف | ~MoBiNa~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، MaRjAn، Meysa و 2 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
می‌تونستم چهره‌ی حیرت زده‌ش رو تصور کنم، برای همین زبونش قفل کرده بود و چیزی نمی‌گفت!
با صدای زنگ در عمارت، گوشی از گوشم فاصله دادم و سریع گفتم:
- مهیار فکر کنم اومدن، بعداً بهت زنگ می‌زنم؛ فعلاً....

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



V.I.P رمان تیکاف | ~MoBiNa~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، MaRjAn، Meysa و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا