خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نظرتون راجب این رمان چیه؟:)


  • مجموع رای دهندگان
    9

~MOHADESE~

مدیر تالار فرهنگ
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1,430
امتیاز واکنش
4,941
امتیاز
298
محل سکونت
دنیای خواب...
زمان حضور
126 روز 15 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هفتاد و نهم
بعد از صبحانه، از جا بلند شدیم. و به سمت پذیرایی رفتیم،که آنیتا روبه من گفت:
_ یه لحظه بیا بالا، -
سری تکون دادم و پشت سرش به سمت اتاقش رفتم. بعد از ورود به اتاق،منتظر بهش چشم دوختم که گفت:
_ فرداشب تولده، اما حواست هست ما هنوز کادو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان قربانیان‌ آتش | ~MOHADESE~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: دونه انار، M O B I N A، سیده کوثر موسوی و 4 نفر دیگر

~MOHADESE~

مدیر تالار فرهنگ
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1,430
امتیاز واکنش
4,941
امتیاز
298
محل سکونت
دنیای خواب...
زمان حضور
126 روز 15 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هشتاد
درحالی که نگاهم به جاده بود. گفتم:
_ امشب باید جلسه بزاریم
آنیتا سوالی نگاهم کرد و گفت:
_چرا؟!
_ میفهمی، فقط تو به کل گروه اطلاع بده
سری تکون داد و گفت:
_ باشه
که گفتم:
_ راستی، وقتی داشتم به سمت ماشین میومدم،انیس و نگینو دیدم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان قربانیان‌ آتش | ~MOHADESE~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: دونه انار، M O B I N A، سیده کوثر موسوی و 3 نفر دیگر

~MOHADESE~

مدیر تالار فرهنگ
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1,430
امتیاز واکنش
4,941
امتیاز
298
محل سکونت
دنیای خواب...
زمان حضور
126 روز 15 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هشتا د و یکم
دوباره مشغول گشتن شدیم و بعد از کلی بحث، آنیتا تصمیم گرفت. یه ساعت خاص و زیبا مدل رولکس رو بگیره‌. بعد ازخرید هدیه، از مرکز خرید بیرون اومدیم و سوار ماشین شدیم. به ساعت نگاه کردم که دوازده بود، پوفی کشیدم و گفتم:
_...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان قربانیان‌ آتش | ~MOHADESE~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: دونه انار، M O B I N A، سیده کوثر موسوی و 4 نفر دیگر

~MOHADESE~

مدیر تالار فرهنگ
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1,430
امتیاز واکنش
4,941
امتیاز
298
محل سکونت
دنیای خواب...
زمان حضور
126 روز 15 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هشتاد و دوم
با خوندن کاغذ توی فکر فرو رفتم و تصمیم گرفتم به طبقه ی چهارم عمارت برم؛نفس عمیقی کشیدم و از اتاق خارج شدم.
اطراف رو نگاه کردم که هیچکس نبود، از پله ها بالا رفتم و به سمت طبقه ی چهارم حرکت کردم؛ توی دلم خدا، خدا میکردم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان قربانیان‌ آتش | ~MOHADESE~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: M O B I N A، سیده کوثر موسوی، Saghár✿ و 2 نفر دیگر

~MOHADESE~

مدیر تالار فرهنگ
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1,430
امتیاز واکنش
4,941
امتیاز
298
محل سکونت
دنیای خواب...
زمان حضور
126 روز 15 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هشتاد و سوم
مشغول خوردن بودیم که صدای آبراهام اومد، روبه بارمان گفت:
_ خب بارمان خان نامزد ندارند؟
با این سوال آبراهام وا رفته بهش نگاه کردم، آنیتا متوجه شد و از زیر میز پاشو آروم به کفشم زد. که باعث شد به خودم بیا و نگاهمو بردارم‌. بارمان بعد از کمی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان قربانیان‌ آتش | ~MOHADESE~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: دونه انار، M O B I N A، سیده کوثر موسوی و 4 نفر دیگر

~MOHADESE~

مدیر تالار فرهنگ
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1,430
امتیاز واکنش
4,941
امتیاز
298
محل سکونت
دنیای خواب...
زمان حضور
126 روز 15 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هشتاد و چهارم
بعد از رسیدن به سالن، روی مبل نشستیم و خیره به هم نگاه کردیم.بعد از کمی مکث صدای آرالیا اومد که گفت:
_ خب؟ تا شب چیکار کنیم؟
شونه ای بالا انداختم و گفتم:
_ نمیدونم، ولی لطفا هرکاری میکنیم بیرون نریم
سوالی نگاهم کرد و پرسید:
_ چرا؟
آنیتا روبه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان قربانیان‌ آتش | ~MOHADESE~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: دونه انار، The unborn، M O B I N A و 2 نفر دیگر

~MOHADESE~

مدیر تالار فرهنگ
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1,430
امتیاز واکنش
4,941
امتیاز
298
محل سکونت
دنیای خواب...
زمان حضور
126 روز 15 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هشتاد و پنجم
نمیدونم چقدر محو استخر شده بودم، که با شنیدن صدای پارس سگ با تعجب به پشت سرم نگاه کردم. سگ سیاه و بزرگی رو دیدم که داره به سمتم میدوهه... جیغی کشیدم و عقب رفتم. اما حواسم نبود که پشت سرم استخره و توی یه حرکت ناگهانی به داخل استخر پرت شدم... آب...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان قربانیان‌ آتش | ~MOHADESE~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: دونه انار، The unborn، M O B I N A و 2 نفر دیگر

~MOHADESE~

مدیر تالار فرهنگ
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1,430
امتیاز واکنش
4,941
امتیاز
298
محل سکونت
دنیای خواب...
زمان حضور
126 روز 15 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هشتاد و ششم
آنیتا و آرالیا همزمان زدند زیر خنده، که حرصی گفتم:
_ کوفت، به خودتون بخندین
آنیتا از جا بلند شد و درحالی که دست آرالیا رو میکشید گفت:
_ ما میریم بیرون، توهم بگیر بخواب معلومه که آب بازی بهت نساخته.
سری تکون دادم و گفتم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان قربانیان‌ آتش | ~MOHADESE~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: دونه انار، The unborn، M O B I N A و یک کاربر دیگر

~MOHADESE~

مدیر تالار فرهنگ
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
21/4/21
ارسال ها
1,430
امتیاز واکنش
4,941
امتیاز
298
محل سکونت
دنیای خواب...
زمان حضور
126 روز 15 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هشتاد و هفتم
به چشمای منتظر بارمان زل زدم و گفتم:
_ قبل از اینکه ماجرای در آهنی رو بگم یه موضوع ی دیگه هم هست
بعد رو به دخترا و پسرا ادامه دادم:
_آبراهام نمیدونه پدرش کجاست.. بهم گفت که مدام توی ماموریته
بارمان پرسید:
_ چه ماموریتی؟
شونه ای بالا انداختم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان قربانیان‌ آتش | ~MOHADESE~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: دونه انار، The unborn، M O B I N A و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا