- عضویت
- 8/3/21
- ارسال ها
- 31
- امتیاز واکنش
- 372
- امتیاز
- 123
- سن
- 17
- محل سکونت
- ☆ASTRO☆
- زمان حضور
- 1 روز 5 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
زهرا هم پشت سرشان به راه افتاد و ریحانه که تا آن لحظه داشت صحنه را تماشا میکرد؛ گفت:
-حالا وقتشه.
آقای رادمنش به همراه خانم فروغی پا به سالن گذاشت و بعد از اینکه نگاهش را بالا آورد، در جای خشکید.
به دخترکش که موهای طلاییاش چو آبشاری بر روی صورتش روان بود خیره شد و سپس رو به مهرنوش گفت:
-خانم کار...
-حالا وقتشه.
آقای رادمنش به همراه خانم فروغی پا به سالن گذاشت و بعد از اینکه نگاهش را بالا آورد، در جای خشکید.
به دخترکش که موهای طلاییاش چو آبشاری بر روی صورتش روان بود خیره شد و سپس رو به مهرنوش گفت:
-خانم کار...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان استراتگوس ارفلون | کار گروهی کاربر انجمن ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com