خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نظرتان درباره رمان برادران چیست

  • متوسط

    رای: 0 0.0%
  • بد

    رای: 0 0.0%
  • افتضاح

    رای: 0 0.0%
  • اصلا ارزش خوندن نداره

    رای: 0 0.0%
  • نویسنده بره بمیره

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    14

فریان

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/3/20
ارسال ها
308
امتیاز واکنش
4,716
امتیاز
228
محل سکونت
از بر بحر فرنوشم
زمان حضور
46 روز 3 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
در شهر آرتور گارد، اوضاع کمی غیر دوستانه تر از شهر کامی گارد است
سیریوس با کارد و چنگال به جان گوساله کامل بریان شده افتاده و وحشیانه آن را میخورد
تام هم با سرعت زیاد انواع نوشیدنی ها را مخلوط میکند و همراه با مرغ سرخ شده میخورد
ارو نگاه تاسف باری انداخت و گفت:
-میشه مثل آدم غذا بخورید؟
تام نوشیدنی اش را سرکشید و گفت:
-تا مفت بهت میدن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان امپراطوری ساتارا | علی آبانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، R27rg10، LIDA_M و 9 نفر دیگر

فریان

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/3/20
ارسال ها
308
امتیاز واکنش
4,716
امتیاز
228
محل سکونت
از بر بحر فرنوشم
زمان حضور
46 روز 3 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
یوکی نفس راحتی کشید و گفت:
-ساتارا واقعا حق داشت ما رو بفرسته به شهر های مختلف
آنجلا گفت:
-باید به مقامات بالاتر اطلاع بدیم
از شهر متال گارد، وارد شهر دراگون گارد میشویم
میگل همراه با کیوگو درحال نگهبانی شهر از بالای ساختمان هستند
میگل که روی سقف سنگی نشسته بود گفت:
-یادش بخیر، بچگی هامون ساختمون های شهر پاتوق ما بود
کیوگو گفت:
-به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان امپراطوری ساتارا | علی آبانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، R27rg10، LIDA_M و 10 نفر دیگر

فریان

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/3/20
ارسال ها
308
امتیاز واکنش
4,716
امتیاز
228
محل سکونت
از بر بحر فرنوشم
زمان حضور
46 روز 3 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
ناگهان لیزری سفید و عظیم از دستش شلیک کرد

لیزر تا فاصله زیادی را نابود کرد و از خود آتش و گرد و خاک به جا گذاشت

انفجار آنقدر زیاد بود که کیوگو هم متوجه شود

آویکی به شهر نگاه کرد و گفت:
-هدف اول نابود شد
میگل از دل گرد و خاک فریاد زد:
-چرا این کار رو کردی؟
آویکی سرش را با بی حوصلگی چرخاند و گفت:
-هنوز زنده ای؟
میگل با یک لگد آویکی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان امپراطوری ساتارا | علی آبانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، R27rg10، LIDA_M و 10 نفر دیگر

فریان

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/3/20
ارسال ها
308
امتیاز واکنش
4,716
امتیاز
228
محل سکونت
از بر بحر فرنوشم
زمان حضور
46 روز 3 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
اشک هایش را پاک کرد و به آسمان بارانی خیره شد
لبخند رضایت بخشی زد و گفت:
-اگه لبخند زدی یعنی دوست نداری برات اشک بریزیم
به قلمرو رز سیاه بازمیگردیم
شروین که کنار هادس بود گفت:
-میگل کشته شد؛ ولی حتی یک نفر از شهروند ها کشته نشد
هادس بلند شد و گفت:
-پس نصف نقشه مون جواب داده
شروین نیشخندی شیطانی زد و گفت:
-قویترین مهره ها برادران بودن؛...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان امپراطوری ساتارا | علی آبانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، R27rg10، LIDA_M و 9 نفر دیگر

فریان

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/3/20
ارسال ها
308
امتیاز واکنش
4,716
امتیاز
228
محل سکونت
از بر بحر فرنوشم
زمان حضور
46 روز 3 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
نورمن گفت:
-وقتی از قلمور ساتارا خارج میشیم باید خیلی مراقب باشید، چون سربازهای تاروکیتانو میانه خوبی با انسان ها ندارن
بچ ها اسب خریدند و به سمت غرب حرکت کردند
از بین برف و کولاک رد شدند و بالاخره به یک روستا رسیدند
نورمن گفت:
-این روستا حکم مرز رو بین ما داره
نورمن یک نقشه هلوگرامی بزرگ نشان داد و گفت:
-این تمام نقشه دنیای ماست
با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان امپراطوری ساتارا | علی آبانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، R27rg10، LIDA_M و 9 نفر دیگر

فریان

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/3/20
ارسال ها
308
امتیاز واکنش
4,716
امتیاز
228
محل سکونت
از بر بحر فرنوشم
زمان حضور
46 روز 3 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
نورمن گفت:
-یک درصد، یک درصد قدرت رو بالا میبرم
جریان انرژی ملایمی در بدن همه پخش شد
مثل جریان برق بود، کمی درد داشت ولی قابل تحمل بود
جریان انرژی بیشتر و بیشتر میشد و دردی که ایجاد میکرد چند برابر
ضربان قلبشان چهار برابر شد و خون با سرعت هولناکی جریان یافت
تمام رگ های بدن شان شروع به سوزش گرفت
تمام ماهیچه ها منقبض شد و جریان برق...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان امپراطوری ساتارا | علی آبانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، R27rg10، LIDA_M و 9 نفر دیگر

فریان

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/3/20
ارسال ها
308
امتیاز واکنش
4,716
امتیاز
228
محل سکونت
از بر بحر فرنوشم
زمان حضور
46 روز 3 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
ساراتوس دستکش بی رنگ روی میز را بالا آورد و گفت:
-امروز باید آزمایشی که یورِی به من گفته رو انجام بدم
شش گوی، آبی، قرمز ، خاکستری ، سفید ، طلایی و طسی را گرفت و ادامه داد:
-باید روح یک انسان رو داخل دستکش ها بزارم تا اولین دستکش سخنگو درست بشه
سباستین به خودش اشاره کرد و گفت:
-و میخوای من رو ببری؟
ساراتوس سر تکان داد و گفت:
-نگران...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان امپراطوری ساتارا | علی آبانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، R27rg10، LIDA_M و 9 نفر دیگر

فریان

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/3/20
ارسال ها
308
امتیاز واکنش
4,716
امتیاز
228
محل سکونت
از بر بحر فرنوشم
زمان حضور
46 روز 3 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
آتسو بلند شد و به سمت در خروج رفت
ساتارا گفت:
-چرا بیشتر با من نیستی؟
آتسو در را باز کرد و گفت:
-کار های مهم تری دارم که باید انجام بدم
این را گفت و رفت
وقتی در راهرو های زیبای قصر قدم میزد، کوریتا را دید که با قدم های استوارش درحال نزدیک شدن به در اتاق ساتارا است
هر دو بدون آنکه چیزی بگویند از کنار هم رد شدند
کوریتا راه خود را پیشرفت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان امپراطوری ساتارا | علی آبانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، LIDA_M، Saghár✿ و 7 نفر دیگر

فریان

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/3/20
ارسال ها
308
امتیاز واکنش
4,716
امتیاز
228
محل سکونت
از بر بحر فرنوشم
زمان حضور
46 روز 3 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
بیوکو تعظیم کرد و دستکش خود را از لای آستینش بیرون آورد
سپس با وسیله جادوی حافظه اش، فرماندهان را به اتاق فراخواند
پس از چند دقیقه تمام فرماندهان جلوی کوریتا جمع شدند
کوریتا درحالی که با غرور به آنها نگاه میکرد گفت:
-زانو بزنید
مایندو با آرامش همیشگی اش گفت:
-امیدوارم دلیل خوبی برای کشتن تمام عضو های من داشته باشی
کوریتا پایش را روی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان امپراطوری ساتارا | علی آبانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، LIDA_M، Saghár✿ و 8 نفر دیگر

فریان

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/3/20
ارسال ها
308
امتیاز واکنش
4,716
امتیاز
228
محل سکونت
از بر بحر فرنوشم
زمان حضور
46 روز 3 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
این را گفت و عربده کشان به سمت گاراسو حمله ور شد
هر دو مشت هایشان را بر هم کوباندند
ناگهان زمین لرزه ای مهیب ایجاد شد و شهر را لرزاند
گاراسو، اسپریت را با یک لگد به هوا پرتاب کرد
آتش خود را به سمتش روانه کرد
ولی اسپریت بال اژدها ساخت و به سمت دیگر رفت
سپس بیست غول آهنی ساخت و روانه گاراسو کرد
گاراسو با یک پرش روی سر غول جلو پرید
با یک...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان امپراطوری ساتارا | علی آبانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، LIDA_M، Saghár✿ و 8 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا