- عضویت
- 14/12/20
- ارسال ها
- 170
- امتیاز واکنش
- 2,374
- امتیاز
- 213
- سن
- 38
- زمان حضور
- 7 روز 19 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
و آقاعماد شروع کرد به شناخت دادن خانواده داماد. اسم خواستگار سروش بود. از چهرهی جدی و مردانهاش آشکار بود که انسانی متفکر و عاقل است. بیستوسه سالش بود. خانواده ثروتمند و محترمی داشت و خودش روی پای خودش ایستاده و شرکتی را ایجاد کرده بود. ظاهری بسیار جذاب و خوب داشت. صد برابر از مهراب زیباتر بود؛ اما مهراب...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
توبه فریب | پوررضا آبیبیگلو کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: