- عضویت
- 14/12/20
- ارسال ها
- 170
- امتیاز واکنش
- 2,374
- امتیاز
- 213
- سن
- 38
- زمان حضور
- 7 روز 19 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
برق از سر مهراب پرید. باز هم همان کثافتکاریها، بازهم...
یعنی حتی ترک کردن مادر را هم به جایی حساب نکرده بود.
- طرف کیه؟ همه اهل محل رو شناس دارم، بگو بهم.
سهراب ابرو بالا انداخت و گفت:
- شیخی، عماد شیخی. اسم دخترش یادم نیست؛ ولی یه «ش» داشت تو اسمش. فکر کنم شیرین بود.
با چشمهایی خشکشده به چهرهی...
یعنی حتی ترک کردن مادر را هم به جایی حساب نکرده بود.
- طرف کیه؟ همه اهل محل رو شناس دارم، بگو بهم.
سهراب ابرو بالا انداخت و گفت:
- شیخی، عماد شیخی. اسم دخترش یادم نیست؛ ولی یه «ش» داشت تو اسمش. فکر کنم شیرین بود.
با چشمهایی خشکشده به چهرهی...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
توبه فریب | پوررضا آبیبیگلو کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: