نقد و بررسی دلنوشته‌ خاطرات قاتل | * کاربر انجمن رمان ۹۸

~ZaHrA~ · 10/3/21

نام دل‌نوشته: خاطرات قاتل
دل‌نویس:
~ZaHrA~

منتقدین:
yeganeh yami
LIDA_M

مقدمه:

جمعتان جمع است و آشفته بازاری به راه انداخته اید در ذهن بیمار من

شبیه ماده ی روان گردانی شده اید که در لحظه او را می آورید و کم کم ، از من دورش میکنید

شدیدا ذجرم میدهید...

اسمتان را گذاشته ام ، خاطرات قاتل

چرا که این اسم ، عجیب ب شما می آید.

yeganeh yami · 13/3/21

بسم رب القلم ومایسطرون

بسیار کس بر او بگذشتست روزگار
اکنون که بر تو می‌گذرد نیک بگذران
~نقد و بررسی دلنوشته خاطرات قاتل اثر ارزشمند زهرای عزیز~
از نظر نویسندۀ این اثر خاطراتی که روزگاری با کسی می‌گذرانیم، می‌تواند قاتل روح و جانمان شود. اسم این اثر «خاطرات قاتل» است. آیا از نظر شما نمی‌تواند خاطرات یک قاتل باشد؟! شاید بهتر بود برای انتخاب نام کمی بیش‌تر از ظرفیت خلاقیتتان بهره می‌بردید.

مقدمه:
جمعتان جمع است و آشفته بازاری به راه انداخته اید در ذهن بیمار من
شبیه ماده ی روان گردانی شده اید که در لحظه او را می آورید و کم کم ، از من دورش میکنید
شدیدا ذجرم میدهید...
اسمتان را گذاشته ام ، خاطرات قاتل
چرا که این اسم ، عجیب ب شما می آید.

مقدمه هر اثری برای مخاطب حد توقع تعیین می‌کند. در سطر ابتدایی اثر، استفاده از کنایۀ "جمعتان جمع است" و "آشفته بازار به راه انداختید" بسیار خلاقانه و نشانۀ کثرت خاطرات بود و استفاده به جا از دو کنایه در یک نیم‌خط مسلماً توقع مخاطب را تا حد زیادی بالا می‌برد ولی در سطر بعد مخاطب را به عبارتی "از بالای قلۀ توقع" پایین پرت می‌کنید! اگر اگر مادۀ روان‌گردان و جایز نبودن استفاده‌اش بگذریم؛ به " در لحظه او را می‌آورید و کم کم از من دورش می‌کنید" می‌رسیم. می‌آورید؟! آیا بهتر نبود از ترکیبات بدیع و ادبی‌تر استفاده کنید؟ برای مثال "لحظه‌ای مهمانم می‌شود و چندی بعد بی‌سخن از سر خانه می‌پرد" ؟
دو سطر بعد مشاهده می‌کنیم "چرا که این اسم، عجیب به شما می‌آید." اولین نکته‌ای که مشاهده می‌شود اشتباهات نگارشی است. بارها پیش از این تاکید داشتیم که می‌توانید برای زیبایی متن از رنگ یا فونت‌های متفاوت استفاده کنید! نه حالات عجیب غریب کلمات! بهتر نبود نتیجه‌گیری به مخاطب واگذار می‌کردید یا حداقل با بیانی مناسب‌تر نتیجه بازگو می‌شد؟ برای مثال: "چه نام برازنده‌ای!"
در کل مقدمه اثر می‌توانست با اندکی تغییر و ویرایش( تصحیح اشتباهات املایی مانند زجر، نوشتن صحیح حروف و..) بیش‌تر مخاطب را جذب کند.

ادامه دارد...

LIDA_M · 28/6/21

به نام خدای لوح و قلم
نقد و بررسی دل‌نوشته "خاطرات قاتل"

توصیف حال و هوای دل‌نویس یا به عبارتی فضاسازی خوب در دل‌نوشته، همانند طعم لذیذ یک غذا است!
اثر "خاطرات قاتل" توانسته بود در این طعم دادن تا حدودی موفق باشد اما در حدی که مورد نیاز یک دل‌نوشته است، نبود.
قلم و نثر نشان دهنده‌ی این بود که هر چند نگارشگر در این کار کاملا موفق نیست اما پتانسیل موفق شدن را دارد!
فضاسازی موفق یک اصل مهم در دل‌نوشته است که همان‌طور که گفته شد نگارشگر در این اصل تا حدودی موفق بود اما این موفقیت در حدی نیست که بتوان از اشکالات واضح که سطح دل‌نوشته را پایین می‌آورد چشم پوشی کرد برای نمونه از این دل‌نوشته می‌توان شروع کرد:

هممون این واقعیت رو میدونیم که ۹۰درصد آدمای زندگیمون فقط میان که خاطره بسازن و برن ،میدونیم که نباید دل ببندیم ،میدونیم بزرگ ترین ضربه رو خودمون میخوریم ،میدونیم رفتنشون قطعیه...
میدونیم بعد اونا خاطرات کشندشونو باید ثانیه به ثانیه تحمل کنیم و غم و حسرت به دوش بکشیم.

اما بازم با تمام وجود دوسشون داریم و ازشون دست نمیکشیم.

توصیف احساس و درک آن توسط خواننده یکی دیگر از اصل های مهم دل‌نوشته است و نگارشگر از لحنی مناسب برای توصیفات احساس استفاده کرده بود، لحنی که می‌توانست به خواننده هدف متن را نشان دهد؛ اما ایراد هایی هم در فضاسازی هم در جلا پذیری متن توسط آرایه دیده می‌شد!
استفاده نادرست از علائم و اشکالات نگارشی از ایرادات ریزی بود که چشم را می‌آزرد.
قبول دارم نگارشگر سعی در نشان دادن درد های یک دختر ترک شده داشت اما باید بدانیم که پردازش به این‌گونه موضاعات کمی کلیشه شده.

جمعتان جمع است و آشفته بازاری به راه انداخته اید در ذهن بیمار من
شبیه ماده ی روان گردانی شده اید که در لحظه او را می آورید و کم کم ، از من دورش میکنید

شدیدا ذجرم میدهید...

اسمتان را گذاشته ام ، خاطرات قاتل

چرا که این اسم ، عجیب ب شما می آید.

توصیفات و آرایه هایی مثل کنایه متن را تزئین کرده‌ بودند اما متن کلی کمی گیج کننده و ناقص است.
نگارشگر عزیز می‌تواند با چند بار شمرده و بلند خوانی این متن متوجه منظورم شود!
به نظرم نگارشگر قصد وزن دادن به کلمات یا ادبی‌نویسی داشته اما با جا‌به‌جایی نادرست کلمات باعث لطمه رساندن به متن شده!
جای گذاری نادرست علائم نگارشی یا شکسته‌نویسی کلمات هم یکی دیگر از مشکلاتی‌ست که سطح دل‌نوشته را پایین می‌آورد.
با توجه به این که مقدمه مهم ترین بخش هر اثر است و تا حدودی باید بی‌نقص باشد توصیه می‌شود نگارشگر این متن را جایگزین کند!
زیرا مقدمه همان‌قدر که می‌تواند جذب کننده‌ی مخاطب باشد اگر به اندازه کافی جذابیت لازم را دارا نباشد ممکن است مخاطب را از خواندن دل‌نوشته باز دارد!

اینک زمان آن رسیده که از آن سوی خاطره ها گذر کنی...
گذشته را کنار بگذاری و به حال سفری داشته باشی ، گذشته چیزی جز حسرت ، غم، اندوه و پشیمانی ندارد،،، کوله بارت را ببند و به سوی مقصد گام بردار ، هدفت را در پیش بگیر و به خاطراتت بفهمان نميتوانند تو را زمین بزنند.

اینک کلمه‌ی مناسبی برای متن نیست و آوای درستی ندارد به نظرم بهتر است نگارشگر آن را با کلمه‌ی اکنون جایگزین کند!
آن سوی هم کلمه‌ی مناسبی برای متن نیست و معنای جالبی نمی‌دهد!
نگارشگر می‌تواند آن را حذف و یا با یک کلمه خلاقانه جایگزین کند؛ این‌کار باعث می‌شود متن دل‌نشین تر باشد!
بهتر بود برای ناقص به نظر نرسیدن متن، قبل کلمه‌ی گذشته کلمه‌ یا جمله‌ی مناسبی قرار داده شود.
گذشته و توصیف حال و هوای آن نشان از این می‌داد که نگارشگر به اصطلاح دل پری از گذشته دارد و حسرت چیز هایی را می‌خورد و این حس همان چیزی است که خواننده برای حس آمیزی درست و درک نوشته ها نیازمند است!
در ادامه بر مسئله گذشته و خاطراتی که قصد زمین زدن و مانع شدن را دارند تاکید شده..
این تاکید کمی اضافه است؛ نادرست نیست اما به شکلی درست به نگارش در نیامده است!
با خواندن این متن سوالاتی در ذهن خواننده ایجاد می‌کنند.
سوالاتی مثل "چرا شخصیت نگاشته شده با گذشته خود همانند دشمنی است و آن را مانع خود می‌داند؟" و سوالاتی مشابه...
اما آیا این سوالات برای یک دل‌نوشته درست و کافیست؟خیر!
دل‌نوشته رمانی با ژانر معمایی نیست که با ایجاد سوالاتی مخاطب را میخکوب کند بلکه اثریست دل‌نشین که از دل برمی‌آید و با آرایه ها و کلمات درست جلا داده شده است!
درست مثل غذایی که طعم و ظاهر آن مهم ترین ویژگیش است!
نکته دیگر که نکته مشترکی میان رمان و دل‌نوشته است کلیشه‌ای نبودن موضوع و یا پرداختن به موضوعات تکراری با دیدی جدید!
غذایی که هر روز پشت سر هم آن را بخوریم هر چقدر هم خوش رنگ و لعاب و خوش طعم باشد دلمان را می‌زند!
درست مثل دل‌نوشته هایی با محور کلیشه‌ای...
اثر "خاطرات قاتل" دارای ایده‌ای نو و جدید نبود ولی کلیشه‌ای هم محسوب نمی‌شد!
حتی اگر نگارشگر تمامی اصول را رعایت می‌کرد به راحتی می‌شد از آن چشم پوشی کرد درست مثل شاعرانی که شعر هایشان آن‌قدر گیراست که کاملا نو نبودنشان اصلا به چشم نمی‌آید و حتی خوش آیند هم است!
اسم دل‌نوشته بی‌ربط به محور اصلی نبود اما بنده با خواندن آن اسم انتظار نثری به مراتب متفاوت تر از نثر کنونی داشتم!
با نگاهی کلی به اثر می‌توان گفت که با وجود سطح بالا نبودن دل‌نوشته، قلم خوب و خلاقیت نگارشگر می‌تواند اثری بهتری را تقدیم نگاه خوانندگان بکند!
توصیه من برای گیرا تر شدن اثر خلاقیت نگارشگر، دید باز تر، تمرین، تزئین با آرایه های مناسب که کمبود آن حس می‌شد، مطالعه اثر های قوی و ویرایش مشکلات است!

با آرزوی موفقیت روز افزون و قدردانی از انتقاد پذیری شما
LIDA_M
کادر نقد ادبی رمان 98

(پ-ن:بنده به دلیل دیر کرد نقد خیلی عذرخواهی می‌کنم، به خواطر مشکلاتی که ممکنه درجریان باشید نتونستم ارسال کنم نقد رو بازم ببخشید)

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

نقد و بررسی دلنوشته‌ خاطرات قاتل | * کاربر انجمن رمان ۹۸

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

yeganeh yami

کاربر نیمه حرفه‌ای

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

LIDA_M

کاربر حرفه‌ای

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر حرفه‌ای

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین