خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,841
امتیاز واکنش
43,500
امتیاز
483
زمان حضور
54 روز 5 ساعت 27 دقیقه
می دانی عشق یعنی چی؟
خیال نمی کنم بفهمی
هیچکس نمی داند من چه حالی دارم! هیچکس …
دلم از تنهایی می پوسید و دردهای ناگفتنی توی دلم تلمبار می شد.
آدم عاشق باشد و نتواند به کسی بگوید،غم انگیز نیست…؟


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,841
امتیاز واکنش
43,500
امتیاز
483
زمان حضور
54 روز 5 ساعت 27 دقیقه
شب شده است و دونه دونه چراغ های شهر خاموش می‌شوند
من می‌مانم و
یک مشت تاریکی
یک مشت تنهایی
یک مشت دلتنگی
یک مشت نبودنت…


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,841
امتیاز واکنش
43,500
امتیاز
483
زمان حضور
54 روز 5 ساعت 27 دقیقه
دلم خوش نیست . . .
غمگینم . . .
کسی شاید نمیفهمد . . .
کسی شاید نمیداند . . .
کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی . . .
تو میخوانی فقط شعری و زیر لـ*ـب آهسته میگویی :
عجب احساس زیبایی . . . !
تو هم شاید نمیدانی . . . !


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,841
امتیاز واکنش
43,500
امتیاز
483
زمان حضور
54 روز 5 ساعت 27 دقیقه
درمیان من وتو فاصله هاست..
دفتر عمر مرا باتو شکوهی دیگر..رونقی دیگر هست!
توبه اندازه تنهایی من خوشبختی،من به اندازه زیبایی تو غمگینم! چه امید عبثی..!
من چه دارم که تورا درخور؟ هیچ!
من چه دارم که سزاوارتو؟ هیچ!
تو همه زندگی من هستی
توچه داری؟
همه چیز!
تو چه کم داری؟
هیچ!
راستی شعر مرا میخوانی؟
نه دریغا هرگز!
باورم نیست که خواننده ی شعرم باشی!
کاشکی شعر مرا میخواندی!
چه کسی خواهد دید مردنم را بیتو؟ بی تو مردم..مردم..!
گاه می اندیشم خبرمرگ مرا باتو چه کسی می گوید؟
آن زمان که خبر مرگ مرا میشنوی روی توراکاشکی می دیدم!
شانه بالازدنت را بی قید
وتکان دادن دستت که مهم نیست زیاد
وتکان دادن سر راکه عجب! عاقبت مرد؟
افسوس..
کاشکی می دیدم..
من به خود می گویم
چه کسی باور کرد

جنگل جان مرا عشق تو خاکستر کرد..


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,841
امتیاز واکنش
43,500
امتیاز
483
زمان حضور
54 روز 5 ساعت 27 دقیقه
چه کسی می‌فهمد
در دلم رازی هست ؟
می ‌سپارم آن را ،
به خیالِ شب و تنهایی خود…


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,841
امتیاز واکنش
43,500
امتیاز
483
زمان حضور
54 روز 5 ساعت 27 دقیقه
یه وقتایی بینِ این همه آدمِ غریبه و آشنا، به این محتاجیم که حضورِ کسی رو کنار خودمون حس کنیم. کسی که شنونده‌ی بهانه‌‌های ریز و درشت‌مون باشه. یه نفر که بشنوه و لبخند بزنه. گوش کنه و به دل نگیره. شنونده باشه و سکوت کنه. یه ‌نفر که تویِ اوجِ بی ‌منطقی‌مون، صبور‌ترین آدمِ دنیا باشه. خیلی وقتا ما خودمون می‌دونیم حرفی که می‌زنیم منطقی نیست، اما یه نفر باید باشه تا تویِ چشمامون نگاه کنه و برای چند لحظه حقی که نداریم رو بهمون بده. کسی چه می‌دونه، شاید ما اون لحظه فقط تشنه‌یِ توجهیم، فقط کمی توجه.
تنهایی آدم رو کم‌طاقت می‌کنه…


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,841
امتیاز واکنش
43,500
امتیاز
483
زمان حضور
54 روز 5 ساعت 27 دقیقه
آدم ها به همان سرعت که آمده اند، میروند…
تنهایی ات را محکم بچسب اینجا کسی به زانوهایِ در آ*غو*ش کشیده ات حسادت نمیکند
باورم نمیشه ادمااینقدر
زود باهم غریبه بشن


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,841
امتیاز واکنش
43,500
امتیاز
483
زمان حضور
54 روز 5 ساعت 27 دقیقه
در جواب اینکه می پرسی:
«هنوز» تنهایی یا نه؟؟
باید بگویم:
خسته تر از آنم
دوباره خودم را به کسی یاد بدهم…………!!


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,841
امتیاز واکنش
43,500
امتیاز
483
زمان حضور
54 روز 5 ساعت 27 دقیقه
تنهایی
تو را وا می دارد
تا اولین دری که باز شد؛
اولین آدمی که حالت را خوب کرد؛
بپذیری.
تنهایی ؛ گاه تو را
در آ*غو*ش آدم هایی می گذارد
که تنهاترت می کنند …!


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,841
امتیاز واکنش
43,500
امتیاز
483
زمان حضور
54 روز 5 ساعت 27 دقیقه
چه کسی میداند که تو در پیله تنهایی خود تنهایی؟

چه کسی میداند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی ؟

پیله ات را بگشا….تو به اندازه پروانه شدن زیبایی ،

سهراب_سپهری


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: Fatemeh14
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا