- عضویت
- 24/1/21
- ارسال ها
- 52
- امتیاز واکنش
- 921
- امتیاز
- 203
- زمان حضور
- 3 روز 6 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
- آنا عزیزم من و پدرت صبح زود رفتیم بیرون برای دیدن جاهای معروف شهر؛ چون تو علاقهای به اینجور جاها نداری گفتیم بیدارت نکنیم و اینکه دفعه بعد کنار پنجره نخواب. یه صبحانه خوب برا خودت درست کن بخور. بیرون هم اگه خواستی بری اطلاع بده. آفرین دختر گلم دوستدار تو مادرت
پوزخندی به این دست نوشته مادرانه روی یخچال زدم. کاغذ رو کندم و توی...
- آنا عزیزم من و پدرت صبح زود رفتیم بیرون برای دیدن جاهای معروف شهر؛ چون تو علاقهای به اینجور جاها نداری گفتیم بیدارت نکنیم و اینکه دفعه بعد کنار پنجره نخواب. یه صبحانه خوب برا خودت درست کن بخور. بیرون هم اگه خواستی بری اطلاع بده. آفرین دختر گلم دوستدار تو مادرت
پوزخندی به این دست نوشته مادرانه روی یخچال زدم. کاغذ رو کندم و توی...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان سرنوشت سپید | N.N کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: