خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
اینو یادم رفت بگم وقتی با مدیریت سایت بخاطر اون دوستم در افتادم خود مدیریتو گزارش دادم :l1b:بخاطر اینکه دوستمو بن کرد :l2b: اما بعدش بخاطر فعالیت خوبم مجبور شدن رنگیم کنن ولی باید هزار جور تعهد میدادم به شیما

یعنی من ننگ بودم تو تاریخ دوستای شیم از بس هیچی بلد نبودم:l1b:نمیدونستم اینجا اینطوریع که دوست و معرفت دوستانه مهم نیست :grimacing: الکی فاز با معرفتارو گرفته بودم بی معرفتا به تورم میخوردن ولی دست شیم گرم برام کلاس اموزشی گذاشت:lollipop1b:یادم داد

گفتع بودم پاقدمم خیر نبود با ورودم دعوا شد سه چهار نفر بن شدن:grimacing:ولی این دعواها دیگه به من ربط نداشت :l2b:

یادمه اولین پروفایلی که دستم خورد رفتم ببینم چه خبر پروفایل ملیسا بود اخرین کسی که بش پی داده بود اقا محمد بود بش گفته بود نمیدونستم دخترا هم کله پاچه میخورن :l1b::l1b:

اینم هست میخوام اعتراف کنم همه پی امای پروفایل Nirvana خوندم :l2b:هرکیم پی میداد میرفتم میخوندم مخصوصا چتاش با شروین دوخت و اون دوتا دوستاش از همه باحال تر بود :l1b:

یه دختری داشتیم اسمش سادات بود ما بش میگفتیم جیغ جیغه چون همش جییییییییییغ میکشید تو پروفایل ما و خودش هرجا رسید گفت جیییییییغ بعد حرفشو میزد :l1b:


قبلا برای اینکه با همه اشنا بشم میرفتم مهمونی چای و خرما میخوردم :grimacing:تو پروفایلا


• خاطرات انجمن •

 
  • خنده
  • قهقهه
  • تشکر
Reactions: mahaflaki، ozan♪ و Leila_r

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
یه رها بود مثل بچه ی من بود نصیحتش میکردم یعنی اما همش زغالک صدام میکرد منم بش میگفتم سمندون:l1b:


• خاطرات انجمن •

 
  • خنده
  • قهقهه
Reactions: mahaflaki و ozan♪

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
عرررررر یادش بخیرررررر اولین روزی که عضو شدممم:l3b:
بهار بهمگفت باید بری تایین ناظر:shyb:
بعد خلاصه باید می‌دادین دیگع...
آغا من فک می‌کردم اونجا پارت می‌ذارن که میره رو سایت یعنی برای مردم نمایش داده میشع:straight_face:
رفتم خلاصه رو گذاشتم بعدش رفتم تو گوکل سرچ کردم اسم رمانم رو:straight_face:هی می‌گشتم رمانو پیدا نمی‌کردم که مثلا بخونمش ببینم میاره رو گوگل یا ن:sighb:خلاصه این‌که متوجه شدم رمانو اصلا انتشار ندادم:straight_face:


• خاطرات انجمن •

 
  • خنده
Reactions: ozan♪ و parädox

Z.Ahdary

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/6/21
ارسال ها
313
امتیاز واکنش
11,041
امتیاز
303
سن
19
محل سکونت
قبرستون÷€
زمان حضور
35 روز 18 ساعت 34 دقیقه
اولا که اومده بودم هیچی از انجمن سر در نمیوردم تایپیک هارو اشتب میزدم و و نمیدونستم کجا بزنم بعد ساغر پاکش میکرد و من از دستش به خاطر نابودی زحماتم کفری بودمو شبا تو ذهنم صدبار خاکش میکردم:morningb::sneezingb:


• خاطرات انجمن •

 
  • قهقهه
  • خنده
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، ozan♪، Tavan و 2 نفر دیگر

E.Orang

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/21
ارسال ها
160
امتیاز واکنش
1,659
امتیاز
163
زمان حضور
19 روز 11 ساعت 27 دقیقه
وای اصلا اولین بار که با انجمن آشنا شدم می‌ترسیدم عضو بشم:l3b:
یه عالمه تحقیق کردم بعد که مطمئن شدم تازه عضو شدم:l3b:
حالا تازه نوبت آموزش کار با اینهمه دم و دستگاه بود:l3b:
رفتم پیوی ریحانه رو ترکوندم انقدر سوال پرسیدم:l3b:
اخرم بعد دو سه ماه درخواست ناظر دادم که قبلش همع ی جوانبو سنجیده باشم:l3b:
کلا با استرس سوتی ندادن و خرابکاری نکردن باید اینجا کار کرد انگار:l3b::l3b::l3b:


• خاطرات انجمن •

 
  • قهقهه
  • خنده
Reactions: ozan♪ و parädox

~ĤaŊaŊeĤ~

دستیار تالار کتاب گویا
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
17/7/21
ارسال ها
734
امتیاز واکنش
9,768
امتیاز
263
سن
18
محل سکونت
فضول آباد
زمان حضور
61 روز 14 ساعت 22 دقیقه
اولین روزی که عضو انجمن شدم
اصلا بلد نبودم و با روند هم اشنایی نداشتم
یه رمان نوشته بودم امدم تو قسمت ارسال موضوع اول صفحه کل رمانم رو ارسال کردم:l2b: بعد حدودا چند ساعت پاک شد و من اینقد ضایع شدم که خدا میدونه:l2b:


• خاطرات انجمن •

 

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
457
امتیاز واکنش
4,395
امتیاز
153
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
53 روز 21 ساعت 49 دقیقه
وای یادش بخیر اولین بار که اومدم اینجا اولین بار با مبینا M O B I N A آشنا شدم :day_dreaming: یه چندتا پست پشت سر هم تو تالار فرستادم و اومدی بهم گفتی ماشالله و اینا، چرا نمیای فعالیت تو رسمی کنی، یه قهوه هم بهم تعارف کردی :laughting: ایناهاش:​
مثل همیشه شیطون هم بودی :dance1b:
یادش بخیر :shyb: بعدشم بهم گفتی از خرگوش می ترسی :l3b: اولش کمی احساساتی شدم و گفتم آخه چطور با موجود به این نازنازی که آدم دلش می خواد لپاشو بگیره گ.ا.ز بزنه می ترسی :shyb::roflym: ببین​
بگیر دستت باهاش بازی کن وگرنه نصف عمرت میره به فنا :flirty4b::l2b:


• خاطرات انجمن •

 
  • قهقهه
Reactions: M O B I N A
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا