خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
چون قفل نشاط را شود باغ کلید
از ساعد گل روی بجو جام نبید
گردون ز بساط ابر در دامن خوید
در شاخ زمرد افگند مروارید

***

گر نعل سمند تو بر آهن ساید
زو چشمۀ خضر در زمان بگشاید
ور خصم تو در آینه رخ بنماید
دست اجل از آینه بیرون آید

منبع: گنجور


رباعیات ازرقی هروی

 
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
مرد آنکه شدن را بشتاب آراید
نه همچو زنان رخ بخضاب آراید
گر مرد رهی امید را جفت مگیر
کامید چو زن بسـ*ـتر خواب آراید

***

از خاک چمن بوی سمن می آاید
وز ابر طراوتی بتن می آاید
بر آتش عشق می فزاید در دل
هر باد که از سوی چمن می آاید

منبع: گنجور


رباعیات ازرقی هروی

 
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
چون لعل کند سنان سر از خون جگر
وز تیغ کبود تو بجنبد گوهر
گر ز آب روان بود عدو را پیکر
در آتش زخم تو شود خاکستر

***

عشن تو مرا توانگری آرد بر
از دیده بلؤلؤ و ز رخسار بزر
با عشق توام عیش خوشست ، ای دلبر
آری ز توانگری چه باشد خوشتر؟

منبع: گنجور


رباعیات ازرقی هروی

 
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
گر عشق تو بر من آورد رنج بسر
در حشر ز خون من نپرسد داور
آری بحساب خون خویش ، ای دلبر
با تو سخن و ره نبود در محشر

***

با عشق بتان چو اوفتادت سروکار
خورشید شود همان بشادی بیدار
از دولت و از روز بهی دل بردار
عاشق نبود روز بد و دولت یار

منبع: گنجور


رباعیات ازرقی هروی

 
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
چون بر کشی آن بلارک گوهردار
بر مرکب تازی فگنی زین افزار
هر موی جداگانه بر انـ*ـدام سوار
فریاد همی کند که : شاها ، زنهار

***

سردست و مسافتیست تا فصل بهار
و اکنون پس ازین سرد بود ماه چهار
گر جامه همی نقد کنی ور دینار
زودی شرطست ، دست بر زودی آر

منبع: گنجور


رباعیات ازرقی هروی

 
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
غافل شدی ، ای نفس ، دگر باره ز کار
بیدار نمی شوی ز خواب پندار
از بسکه بهانه ها گرفتی بریار
نامت همه ننگ گشت و فخرت همه عار

***

ملک تو ، شها ، درخت نو بود ببار
وانگه اثر خزان برو کرد گذار
اکنون چو همی بشکفد از بوی بهار
آن میوه شکفته خوشترای شاه ببار

منبع: گنجور


رباعیات ازرقی هروی

 
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
مهر وی من ، آن یافته از خوبی بهر
فرمود مرا پرستش خویش بقهر
خوش خوش ز پی مراد آن فتنۀ دهر
رسم آوردیم بت پرستی در شهر

***

آن شد که ترا رفت همی با ما ناز
و آن شد که مرا بود بروی تو نیاز
ما ناز تو و نیاز خویش ، ای پرساز
بر سنگ زدیم و صبر کردیم آغاز

منبع: گنجور


رباعیات ازرقی هروی

 
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
صد لابه و صد بند حیل کردی باز
تا با تو چنان شدم که بودم ز آغاز
آن روز مرا بود بروی تو نیاز
آن روز شد و روز شده ناید باز

***

یک چند بدام عشق بودم بگداز
باز این دلم آن گداز می جوید باز
با این دل عشق بستۀ صحبت ساز
عیشیست مرا تیره و کاریست دراز

منبع: گنجور


رباعیات ازرقی هروی

 
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
چون بی تو زنم بیاد مهر تو نفس
گویم پس ازین دروغ بی معنی بس
بی مایه چو خاشاکم و بی قدر چو خس
گر دوست تر از تو در جهان دارم کس

***

یک چند بعزتم نمودی وسواس
سفتی جگر مرا بدرد الماس
من کشته و از توام نه مزد و نه سپاس
بیرحمی خویش را ازین گیر قیاس

منبع: گنجور


رباعیات ازرقی هروی

 
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
جان زخم سر زلف تو گرداند ریش
دل زان دو لـ*ـب لعل تو می باید عیش
تا تیره نکردی ، ای نگار ، از لـ*ـب خویش
یاقوت که به بود بها دارد بیش

***

ناگاه همی زدم من ، ای شمع و چراغ
از شهر بباغ با دلی پر غم و داغ
باغ ار چه بود جای تماشا و فراغ
دوزخ بود ، ای نگار ، بی روی تو باغ

منبع: گنجور


رباعیات ازرقی هروی

 
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا